غزل شمارهٔ ۲۲۶۰
مرهم کافور خلق پرده صد نشترست
صندل این ناکسان گرده دردسرست
نیست جدایی ز هم حلقه زنجیر را
حادثه روزگار از پی یکدیگرست
گرم عنانان شوق زیر فلک نیستند
اخگر افسرده را خاک سیه بر سرست
بی نظر اعتبار پرده خواب است چشم
بی سخن حق نفس رشته بی گوهرست
غنچه امید را، قفل دل تنگ را
هست کلیدی اگر، در بغل محشرست
چشم و در سیر را، نیست به نعمت نیاز
کاسه ما فربه است، کیسه اگر لاغرست
نیست به می احتیاج حسن گلوسوز را
آینه بی غبار دشمن روشنگرست
میکده باغ بهشت، کوثر او جام می
ساقی شمشاد قد، سرو لب کوثرست
دل ز هوس پاک کن، فیض گشایش ببین
هر چه درون دل است، قفل برون درست
تن به حوادث گذار صائب اگر پخته ای
کآبله چون پخته شد روزی او نشترست
غزل شمارهٔ ۲۲۵۹: شود چو غنچه سخن پیشه، شیشه شیشه شراب استغزل شمارهٔ ۲۲۶۱: غباری بجا از زمین مانده است
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرهم کافور خلق پرده صد نشترست
صندل این ناکسان گرده دردسرست
هوش مصنوعی: پماد کافور که برای تسکین درد استفاده میشود، به قدری آرامشبخش است که مانند پردهای نازک در برابر زخمهای عمیق قرار میگیرد؛ اما عطر صندل، حاصل سختیهای زندگیست که باعث ایجاد مشکلات برای انسانها میشود.
نیست جدایی ز هم حلقه زنجیر را
حادثه روزگار از پی یکدیگرست
هوش مصنوعی: جدایی میان انسانها وجود ندارد، مانند حلقههای زنجیر که به هم متصلاند و حوادث روزگار آنان را به یکدیگر مرتبط میکند.
گرم عنانان شوق زیر فلک نیستند
اخگر افسرده را خاک سیه بر سرست
هوش مصنوعی: اگر شوق و آرزوهای انسان تحت تأثیر حوادث و مشکلاتی که در زیر آسمان وجود دارد، محدود شود، احساس ناامیدی و دلشکستگی در دل او خواهند ماند.
بی نظر اعتبار پرده خواب است چشم
بی سخن حق نفس رشته بی گوهرست
هوش مصنوعی: بدون اندیشه و تامل، اعتبار و ارزش خواب تنها یک ظاهر است و چشمی که سخن نمیگوید، مانند نفسی است که بدون درک و معرفت، چیزی ارزشمند ندارد.
غنچه امید را، قفل دل تنگ را
هست کلیدی اگر، در بغل محشرست
هوش مصنوعی: اگر دل تنگ انسان به امید و آرزو گشوده شود، کلید این قفل در دستان خداوند است که در روز قیامت در انتظار ماست.
چشم و در سیر را، نیست به نعمت نیاز
کاسه ما فربه است، کیسه اگر لاغرست
هوش مصنوعی: چشم و دل در جستجوی نعمتها نیستند، چون ما از نعمتها بهرهمندیم و فقط مشکل ما این است که کیسهمان خالی است.
نیست به می احتیاج حسن گلوسوز را
آینه بی غبار دشمن روشنگرست
هوش مصنوعی: حسن گلوسوز به شراب نیاز ندارد، زیرا آینهای که بدون غبار است، دشمن را به خوبی روشن میکند.
میکده باغ بهشت، کوثر او جام می
ساقی شمشاد قد، سرو لب کوثرست
هوش مصنوعی: باغ بهشت معبدی است که در آن شراب مینوشند. ساقی با قامت راست و زیبا، مانند سرو که بر لبان کوثر قرار دارد، دلانگیز است.
دل ز هوس پاک کن، فیض گشایش ببین
هر چه درون دل است، قفل برون درست
هوش مصنوعی: دل خود را از خواهشها و آرزوهای دنیوی خالی کن و آنگاه به برکات و نعمتهایی که از درونت به تو میرسد، توجه کن. هر آنچه در دل است، نیاز به قفل و بسته شدن ندارد.
تن به حوادث گذار صائب اگر پخته ای
کآبله چون پخته شد روزی او نشترست
هوش مصنوعی: صائب، اگر در برابر حوادث زندگی آماده ای، بدان که مانند زخم بر روی پوست، رشد می کند و روزی بهبود می یابد.

صائب