غزل شمارهٔ ۲۲۶۱
غباری بجا از زمین مانده است
بخاری ز چرخ برین مانده است
ز گل خار مانده است و از می خمار
چه ها از که ها بر زمین مانده است
پریده است عقل از سر مردمان
نگین خانه ها بی نگین مانده است
به این تنگدستان ز ارباب حال
لباس فراخ آستین مانده است
همین ریش و دستار و عرض شکم
بجا از بزرگان دین مانده است
ز ازرق لباسان خورشید روی
همین یک سپهر برین مانده است
منم صائب امروز بر لوح خاک
اگر یک سخن آفرین مانده است
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غباری بجا از زمین مانده است
بخاری ز چرخ برین مانده است
هوش مصنوعی: از زمین نشانهای باقی مانده و دودی از آسمان به جا مانده است.
ز گل خار مانده است و از می خمار
چه ها از که ها بر زمین مانده است
هوش مصنوعی: از گل، خار باقی مانده و از شراب، سرخوشیها و چیزهایی که در دل و جان انسانها وجود داشت، به زمین افتاده است و کسی نمیداند این آثار متعلق به چه کسانی است.
پریده است عقل از سر مردمان
نگین خانه ها بی نگین مانده است
هوش مصنوعی: عقل و درک آدمها از بین رفته و همین باعث شده که خانهها خالی از زیبایی و ارزش باشند.
به این تنگدستان ز ارباب حال
لباس فراخ آستین مانده است
هوش مصنوعی: برخی از افراد مرفه و ثروتمند همچنان در زندگی خود نسبت به فرودستان بیتوجه هستند و در حالی که خود از امکانات خوبی برخوردارند، به مشکلات و کمبودهای دیگران اهمیت نمیدهند.
همین ریش و دستار و عرض شکم
بجا از بزرگان دین مانده است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ویژگیها و نمادهای ظاهری، مانند ریش و دستار، و همچنین برخی نشانهها از بزرگان دین باقی مانده است. به نوعی، این نشانهها نشاندهندهی ادامهی سنتها و ارزشهای دینی از گذشته تا به امروز هستند.
ز ازرق لباسان خورشید روی
همین یک سپهر برین مانده است
هوش مصنوعی: خورشید در این آسمان فقط به خاطر وجود افرادی که لباس آبی بر تن دارند، درخشیده و باقی مانده است.
منم صائب امروز بر لوح خاک
اگر یک سخن آفرین مانده است
هوش مصنوعی: من امروز صائب هستم که اگر یک سخن خوب در دنیا باقی مانده باشد، به نام من ثبت شده است.

صائب