گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۳۲

تن پرور از شهادت گر سر کشد عجب نیست
کی قدر آب داند هر کس که تشنه لب نیست
بی لب گشودن از ابر گوهر صدف نیابد
اظهار تنگدستی هر چند از ادب نیست
نادان بود مسلم از گوشمال دوران
آسوده از شکست است فردی که منتخب نیست
هر چند آن پریرو وحشی تر از غزال است
این صید را کمندی چون آه نیمشب نیست
همت صلای عام است نسبت به هر که باشد
در خانه کریمان مهمان بی طلب نیست
با ما شبی به روز آر، روزی به ما به شب کن
یک روز نیست صد روز، یک شب هزار نیست
از استخوان بی مغز پوچ است لاف، صائب
حرف از نسب مگویید در هر کجا حسب نیست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تن پرور از شهادت گر سر کشد عجب نیست
کی قدر آب داند هر کس که تشنه لب نیست
هوش مصنوعی: اگر کسی به راحتی زندگی کند و از جانفشانی بگریزد، عجیب نیست. چرا که تنها کسی که واقعاً ارزش آب را می‌داند، کسی است که تشنه است و نیاز به آن دارد.
بی لب گشودن از ابر گوهر صدف نیابد
اظهار تنگدستی هر چند از ادب نیست
هوش مصنوعی: بدون اینکه لب‌ها را باز کند، نمی‌توان از ابر، گوهر را در صدف پیدا کرد. فقر و تنگدستی هرچند نمایش داده نشود، اما از لحاظ ادب پسندیده نیست.
نادان بود مسلم از گوشمال دوران
آسوده از شکست است فردی که منتخب نیست
هوش مصنوعی: کسی که از سختی‌ها و تجربیات گذشته آگاه نیست و در آرامش به سر می‌برد، در واقع نادان است، چون نمی‌داند که انتخاب نشده و در برابر چالش‌ها آماده نیست.
هر چند آن پریرو وحشی تر از غزال است
این صید را کمندی چون آه نیمشب نیست
هوش مصنوعی: هرچند که آن دختر زیبا و آزاد، پرهیجان‌تر از غزال است، اما برای شکار او هیچ ترفند و ابزاری همچون کمند در شب‌های آرام وجود ندارد.
همت صلای عام است نسبت به هر که باشد
در خانه کریمان مهمان بی طلب نیست
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش به عنوان دعوت و ندای عمومی شناخته می‌شود و هر کسی که در خانه‌ی انسان‌های بزرگوار و کریم مهمان باشد، بدون نیاز به درخواست و درخواست خاصی، مورد پذیرایی قرار می‌گیرد.
با ما شبی به روز آر، روزی به ما به شب کن
یک روز نیست صد روز، یک شب هزار نیست
هوش مصنوعی: با ما یک شب را به یاد روز تبدیل کن و روزها را به شب بساز. یک روز به اندازه صد روز نمی‌ارزد و یک شب هم به هزار شب نمی‌رسد.
از استخوان بی مغز پوچ است لاف، صائب
حرف از نسب مگویید در هر کجا حسب نیست
هوش مصنوعی: حرف‌های بی‌مقدار و توخالی هیچ ارزشی ندارند. صائب می‌گوید که در هر جا نمی‌توان به نام و نسب تکیه کرد، چرا که اعتبار و شخصیت واقعی در اصل به محتوا و رفتار انسان است.

حاشیه ها

1397/03/01 15:06
کاروان پرند

در مصرع دوازده کلمه شب از قلم افتاده است:
یک روز نیست صد روز، یک شب هزار شب نیست.