غزل شمارهٔ ۲۲
رُتبهٔ بالِ پری باشد پَرِ تیرِ ترا
شوخی چشمِ غزالان است زِهگیر ترا
میشود سرسبز از عمرِ ابد، آن را که کِشت
دادهاند از چشمهٔ خضر آبِ شمشیر ترا
چرخ نتواند نگاهِ کج به مجنونِ تو کرد
شیر میبوسد زمین از دور، نخجیر ترا
شاهدِ گویاست بر حسنِ تمام اجزای تو
ناتمامی، در کفِ نقاش، تصویر ترا
وه چه سلطانی، که بر گردن عزیزِ مصر را
منّتِ زلفِ گرهگیرست زنجیر ترا
حسنِ دوراندیش آمادهاست از خط گِردِ مشک
تا کند در منتهای حسن، تعمیر ترا
میشمارد گوهرِ شهوار را اشکِ یتیم
قلبِ صائب چون فریبد دیدهٔ سیر ترا؟
غزل شمارهٔ ۲۱: یک نظربازست نرگس چشمِ بیمارِ تراغزل شمارهٔ ۲۳: نیست چون بال و پری تا گِرد سر گردم ترا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۲ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
1401/05/11 09:08
شهرزاد موسوی
حسن دوراندیش آماده است از خط گرد مشک/ تا کند در منتهای* حسن تعمیر تو را