غزل شمارهٔ ۲۰۱۲
هر کس فشاند بر من پر شور پشت دست
از جهل زد به خانه زنبور پشت دست
یابد چگونه راه در آن زلف دست ما؟
جایی که شانه می گزد از دور پشت دست
چون روی دست گل شود از زخم خونچکان
از حیرت جمال تو ناسور پشت دست
از شرم اگر چو غنچه کند دست را نقاب
رنگین شود ازان رخ مستور پشت دست
آنجا که ساعد تو برآید ز آستین
غلمان رود ز دست و گزد حور پشت دست
در پیش عارض تو مکرر گذشته است
از برگ بر زمین شجر طور پشت دست
می در گلوی مدعیان می کند به زور
زد آن که بر لب من مخمور پشت دست
تا شد ز می گزیده لب می چکان یار
از برگ تاک می گزد انگور پشت دست
چون داغ لاله خشک شد از خون گرم خویش
زخمی که زد به مرهم کافور پشت دست
خرمن عنان گسسته در آید به خانه اش
مردانه گر به دانه زند مور پشت دست
مانع مشو ز خوردن خون اهل درد را
بیجا مزن به شربت رنجور پشت دست
نگرفت هر که دست فقیران به زندگی
خواهد گزید پر به لب گور پشت دست
در پیش قطره چون سپر اندازد از حباب؟
موجی که زد به قلزم پرشور پشت دست
زاهد برون نمی نهد از زهد خشک پای
چون بر عصای خویش زند کور پشت دست؟
دستی اگر بلند نسازی به خواندنم
دست نوازشی است هم از دور پشت دست
هر چند خوشنماست سبکدستی از کریم
خوشتر بود ز سایل مغرور پشت دست
از کوزه شکسته کنون آب می خورد
آن کس که زد به کاسه فغفور پشت دست
خواهد گزید پر لب افسوس خویش را
شوخی که زد به صائب مهجور پشت دست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر کس فشاند بر من پر شور پشت دست
از جهل زد به خانه زنبور پشت دست
هوش مصنوعی: هر کسی که با خشم و شور به من حمله کند، در واقع به خانهای مشغول شده است که پر از عسل و زنبور است، نشاندهنده این است که به اثرات جهل خود دامن میزند.
یابد چگونه راه در آن زلف دست ما؟
جایی که شانه می گزد از دور پشت دست
هوش مصنوعی: چطور میتوانیم در آن زلف پیچیدهات راهی پیدا کنیم؟ در حالی که شانهات به آرامی از دور به دست ما نزدیک میشود.
چون روی دست گل شود از زخم خونچکان
از حیرت جمال تو ناسور پشت دست
هوش مصنوعی: وقتی که صورت تو مانند گل زیبا میشود، زخمهای عمیق و دردناک بر دست من نمایان میشود، از شگفتی زیبایی تو.
از شرم اگر چو غنچه کند دست را نقاب
رنگین شود ازان رخ مستور پشت دست
هوش مصنوعی: اگر به خاطر شرم، دستش را مانند غنچه بپوشاند، رنگین خواهد شد؛ زیرا صورت پنهان او بر روی پشت دستش نمایان میشود.
آنجا که ساعد تو برآید ز آستین
غلمان رود ز دست و گزد حور پشت دست
هوش مصنوعی: هرگاه که بازوی تو از آستین بیرون بیاید، آنجا فرشتگان و حورهای بهشتی به دامان تو خواهند آمد و به احترام تو از دست پس خواهند کشید.
در پیش عارض تو مکرر گذشته است
از برگ بر زمین شجر طور پشت دست
هوش مصنوعی: در مقابل چهره تو، بارها و بارها برگهای درختی به زمین افتادهاند، گویی دست پشت دست گذاشتهاند.
می در گلوی مدعیان می کند به زور
زد آن که بر لب من مخمور پشت دست
هوش مصنوعی: در این مصراع، شاعر به حالتی اشاره میکند که افرادی که خود را مدعی میدانند، نمیتوانند دلیلی برای ادعای خود بیاورند. در عین حال، اشاره به احساساتی دارد که ناشی از شرابخواری و حالاتی مستی است. در نتیجه، شخصی که احساس میکند در حال مستی است، توانسته است حرفی بزند که دیگران را به چالش میکشاند. این کلمات کنایهای به حالت و حال درونی فرد دارد که به نوعی خفگی یا فشار ناشی از وضعیت خود را منتقل میکند.
تا شد ز می گزیده لب می چکان یار
از برگ تاک می گزد انگور پشت دست
هوش مصنوعی: یار به آرامی و با لذتی خاصی از انگورهای گیلاس روی درخت میچشد و در حالی که لبهایش به می نوشیده آغشته است، به جذابیت خود ادامه میدهد.
چون داغ لاله خشک شد از خون گرم خویش
زخمی که زد به مرهم کافور پشت دست
هوش مصنوعی: زمانی که گل لاله به خاطر خون گرم خود خشک شد، به یاد زخمی میافتم که بر روی مرهم کافور در پشت دستم بود.
خرمن عنان گسسته در آید به خانه اش
مردانه گر به دانه زند مور پشت دست
هوش مصنوعی: اگر خرمن گندم از هم گسسته شود و به خانهاش بیفتد، این نشانهاش این است که اگر مورچهای هم برای جمعآوری دانهها تلاش کند، در نهایت میتواند از پس آن برآید.
مانع مشو ز خوردن خون اهل درد را
بیجا مزن به شربت رنجور پشت دست
هوش مصنوعی: در برابر درد و رنج دیگران بیتوجه نباش و به آنها بیمورد آزار نرسان.
نگرفت هر که دست فقیران به زندگی
خواهد گزید پر به لب گور پشت دست
هوش مصنوعی: هر کسی که دست نیازمندان را نگیرد، به زندگی خوش و خوشبختی نخواهد رسید و در نهایت فقط به خاک و گور خواهد رسید.
در پیش قطره چون سپر اندازد از حباب؟
موجی که زد به قلزم پرشور پشت دست
هوش مصنوعی: آیا قطرهای که مانند سپر در مقابل حباب قرار میگیرد، میتواند جلوی موجی را بگیرد که به دریا زده شده و آن را به تلاطم درآورده است؟
زاهد برون نمی نهد از زهد خشک پای
چون بر عصای خویش زند کور پشت دست؟
هوش مصنوعی: زاهد به خاطر زهد خشک و بیروحش قدم از حالت خود بیرون نمیگذارد، مثل کسی که وقتی با عصایش راه میرود، کور به پشت دست خود توجهی نمیکند.
دستی اگر بلند نسازی به خواندنم
دست نوازشی است هم از دور پشت دست
هوش مصنوعی: اگر دستانت را برای خواندنم بلند نکنی، خود این بیتوجهی هم به نوعی نوازش از دور به حساب میآید.
هر چند خوشنماست سبکدستی از کریم
خوشتر بود ز سایل مغرور پشت دست
هوش مصنوعی: هرچند که ظاهر زیبای هنر و مهارت برخی افراد جلب توجه میکند، اما انسان سخاوتمند و با فضل، که در عین حال تواضع دارد، بسیار ارزشمندتر از کسانی است که به خود میبالند و مغرور هستند.
از کوزه شکسته کنون آب می خورد
آن کس که زد به کاسه فغفور پشت دست
هوش مصنوعی: کسی که از کوزه شکسته آب مینوشد، همان کسی است که به کاسه فغفور پشت دست زده است. این یعنی فردی که از بیاحترامی یا اشتباهش دچار عواقب ناخوشایند شده و حال به سختی زندگی میکند.
خواهد گزید پر لب افسوس خویش را
شوخی که زد به صائب مهجور پشت دست
هوش مصنوعی: شاید به دل افسوس خود اشاره کند که خداحافظی تلخی را تجربه کرده و با بازیگوشی، کسی که او را تنها گذاشته، را یادآوری میکند.
حاشیه ها
1399/04/08 21:07
علی
سوال: منظور از "شانه پشت دست میگزد" حیرانی شانست؟ آخه پشیمانی و افسوس خیلی معنی نمیده...

صائب