گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۱۰

آهی که غم ز دل نبرد ناکشیدنی است
مرغی که نام بر نبود پر بریدنی است
چون باده صبوح به رگهای میکشان
هر کوچه ای که هست به عالم، دویدنی است
دندان نمودن است در رزق را کلید
پستان خشک دایه قسمت گزیدنی است
زان لعل آبدار که می می چکد ازو
سنگ و سفال میکده ما مکیدنی است
موج شراب، رخنه دل را رفوگرست
این رشته امید به سوزن کشیدنی است
دل در بقا مبند کز این باغ پر فریب
بی بال و پر چو قطره شبنم پریدنی است
نتوان چو موج سرسری از بحر می گذشت
چون درد می، به غور ته خم رسیدنی است
نقل و شراب، هر دو به هم جوش می زند
لعل تو هم مکیدنی و هم گزیدنی است
چپ می رود به راست روان طریق عشق
در گوش چرخ، حلقه آهی کشیدنی است
هر چند درس عشق ز تعلیم فارغ است
هر صبح یک دو نغمه ز صائب شنیدنی است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آهی که غم ز دل نبرد ناکشیدنی است
مرغی که نام بر نبود پر بریدنی است
هوش مصنوعی: آه وگریه‌ای که نتواند غم را از دل دور کند، بی‌فایده است و همانند پرنده‌ای است که بدون نامش پرواز نمی‌کند و نمی‌تواند از جایی برود.
چون باده صبوح به رگهای میکشان
هر کوچه ای که هست به عالم، دویدنی است
هوش مصنوعی: چون شراب صبحگاهی در رگ‌های میکشان جاری می‌شود، هر کوچه‌ای که وجود دارد، به گونه‌ای است که در آن دویدن و حرکت کردن ممکن است.
دندان نمودن است در رزق را کلید
پستان خشک دایه قسمت گزیدنی است
هوش مصنوعی: غالباً در زندگی، منابع و نعمت‌ها به صورت محدود و گزینشی به ما می‌رسند و مانند دندان زدن به چیزی است که باید حتماً با دقت و احتیاط انتخاب شود. در واقع، باید با توجه و مراقبت به سراغ نعمت‌هایی برویم که در دسترس ماست، زیرا هر چیزی که در زندگی داریم، به نوعی برگزیده و محدود است.
زان لعل آبدار که می می چکد ازو
سنگ و سفال میکده ما مکیدنی است
هوش مصنوعی: از آن لعل زیبایی که شراب از آن می‌چکد، ما باید از خاک و سفال میکده بنوشیم.
موج شراب، رخنه دل را رفوگرست
این رشته امید به سوزن کشیدنی است
هوش مصنوعی: موج شراب به ترمیم دل کمک می‌کند و این رشته امید به سادگی قابل کشیدن است.
دل در بقا مبند کز این باغ پر فریب
بی بال و پر چو قطره شبنم پریدنی است
هوش مصنوعی: دل را به امید ماندگاری در این دنیا وابسته نکن، زیرا این باغ فریبنده بی‌بال و پر، مانند قطره‌ای شبنم است که لحظه‌ای وجود دارد و سپس ناپدید می‌شود.
نتوان چو موج سرسری از بحر می گذشت
چون درد می، به غور ته خم رسیدنی است
هوش مصنوعی: انسان نمی‌تواند به سادگی و بی‌خیالی از مشکلات گذر کند، چرا که مانند موجی که از دریا عبور می‌کند، برای رسیدن به عمق دریا و تجربه درد و رنجی، نیازمند فرو رفتن در مسائل و چالش‌هاست.
نقل و شراب، هر دو به هم جوش می زند
لعل تو هم مکیدنی و هم گزیدنی است
هوش مصنوعی: نقل و شراب هر دو با هم ترکیب می‌شوند، لعل تو هم شیرین و هم تلخ است.
چپ می رود به راست روان طریق عشق
در گوش چرخ، حلقه آهی کشیدنی است
هوش مصنوعی: عشق به سمت راست حرکت می‌کند و در حقیقت، این مسیر عشق است که به گوش جهان می‌رسد و مانند دایره‌ای از حسرت و آه به گوش می‌خورد.
هر چند درس عشق ز تعلیم فارغ است
هر صبح یک دو نغمه ز صائب شنیدنی است
هوش مصنوعی: هرچند عشق قابل آموزش نیست و نیازی به یادگیری ندارد، اما هر روز می‌توان از صائب یک یا دو شعر زیبا شنید.