گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۰۹

رویی کز او دلی نگشاید ندیدنی است
حرفی که مغز نیست در او ناشنیدنی است
یک دیدن از برای ندیدن بود ضرور
هر چند روی مردم عالم ندیدنی است
ز ابنای روزگار، تغافل غنیمت است
یوسف به سیم قلب ز اخوان خریدنی است
نتوان به حق ز بال و پر جستجو رسید
کاین ره به پای قطع تعلق بریدنی است
تا در لحد شود گل بی خار بسترت
دامن ز خارزار علایق کشیدنی است
در گلشنی که نعل بهاران در آتش است
دامن ز هر چه هست، به جز خار، چیدنی است
چون کوه تا خزانه لعل و گهر شوی
در زیر تیغ، پای به دامن کشیدنی است
بگشای چاک سینه که بر منکران حشر
روشن شود که صبح قیامت دمیدنی است
دندان به دل فشار که آن نونهال را
بوییدنی است سیب ذقن، نه گزیدنی است
صائب ز حسن گل چمن آراست بی نصیب
از عندلیب وصف گلستان شنیدنی است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رویی کز او دلی نگشاید ندیدنی است
حرفی که مغز نیست در او ناشنیدنی است
هوش مصنوعی: هر گاه کسی که با او محبت و دوستی ایجاد نشود، نادر است. همچنین، کلامی که عمیق و پرمحتوا نیست، قابلیت شنیدنش هم وجود ندارد.
یک دیدن از برای ندیدن بود ضرور
هر چند روی مردم عالم ندیدنی است
هوش مصنوعی: این دیدن به خاطر نادیدن لازم و ضروری است، هرچند که روی مردم جهان، چیزی است که نمی‌توان با چشم دید.
ز ابنای روزگار، تغافل غنیمت است
یوسف به سیم قلب ز اخوان خریدنی است
هوش مصنوعی: غفلت از رفتار دیگران در این دوران، می‌تواند به عنوان یک فرصت تلقی شود، چرا که مانند یوسف که به خاطر زیبایی‌اش مورد توجه قرار گرفت، ما نیز می‌توانیم از دارایی‌ها و قلب‌های مردم بهره‌مند شویم.
نتوان به حق ز بال و پر جستجو رسید
کاین ره به پای قطع تعلق بریدنی است
هوش مصنوعی: برای یافتن حقیقت، نمی‌توان با تلاش و جستجو از طریق وسیله‌های مادی و دنیوی به نتیجه رسید، زیرا این مسیر نیازمند رهایی و قطع وابستگی‌هاست.
تا در لحد شود گل بی خار بسترت
دامن ز خارزار علایق کشیدنی است
هوش مصنوعی: تا زمانی که به دنیای دیگر بروی و آرامش بیابی، باید از وابستگی‌ها و خواسته‌های دنیوی دوری کنی، زیرا این وابستگی‌ها همانند خارهای تیز هستند که تو را آزار می‌دهند.
در گلشنی که نعل بهاران در آتش است
دامن ز هر چه هست، به جز خار، چیدنی است
هوش مصنوعی: در باغی که بهار در حال شکوفایی است و زیبایی‌ها در آن موج می‌زنند، هر چیزی که در دسترس باشد قابل برداشت است، به جز خارها که فقط درد و رنج می‌آورند.
چون کوه تا خزانه لعل و گهر شوی
در زیر تیغ، پای به دامن کشیدنی است
هوش مصنوعی: برای اینکه مانند کوه استقامت و ارزش داشته باشی و درخت لعل و گوهر درونت به بار بنشیند، باید در برابر سختی‌ها و چالش‌ها ایستادگی کنی و تسلیم نشوی.
بگشای چاک سینه که بر منکران حشر
روشن شود که صبح قیامت دمیدنی است
هوش مصنوعی: سینه‌ات را باز کن تا کسانی که به روز قیامت ایمان ندارند، روشن شوند که صبح قیامت نزدیک است و زمین و زمان دگرگون خواهد شد.
دندان به دل فشار که آن نونهال را
بوییدنی است سیب ذقن، نه گزیدنی است
هوش مصنوعی: با دندان‌هایت به دل فشار بیاور که آن جوان کوچک بویی دارد شبیه سیب، نه اینکه بخواهی او را گزید.
صائب ز حسن گل چمن آراست بی نصیب
از عندلیب وصف گلستان شنیدنی است
هوش مصنوعی: صائب با زیبایی گل، باغ را زینت بخشید، اما خود از بلبل که وصف باغ را می‌گوید، بی‌بهره است.