گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۰۴

گنجینه جواهر ما پاک گوهری است
نقدی که در خزانه ما هست بی زری است
بر ما چه اعتراض که بی قدر و قیمتم؟
گوهر اگر به خاک فتد جرم جوهری است
در کار عشق سعی به جایی نمی رسد
در بحر دست و پا زدن از ناشناوری است
دارد دل ترا هوس از عشق بی نصیب
این شیشه چون تهی شود از می پر از پری است
در اشک و آه اگر نکند صرف، غافل است
چون شمع زندگانی آن کس که سرسری است
پیری چه خون که در جگر ما نمی کند
قد دوتای ما دویم چرخ چنبری است
گفتار دلفریب تو در پرده حجاب
سیلاب عقل و هوش چو سر گوشی پری است
باقی ز خیر کن زر و سیم فناپذیر
ای خواجه گر ترا هوس کیمیاگری است
دلبسته هوا به نسیمی فتد ز پا
کوتاهی حیات حباب از سبکسری است
صائب ز مال حرص یکی می شود هزار
بیدرد را گمان که غنا در توانگری است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گنجینه جواهر ما پاک گوهری است
نقدی که در خزانه ما هست بی زری است
هوش مصنوعی: گنجینه جواهر ما شامل گوهر ناب و با ارزشی است که در خزانه ما وجود دارد و این گوهر هیچ گونه زرق و زیوغی ندارد.
بر ما چه اعتراض که بی قدر و قیمتم؟
گوهر اگر به خاک فتد جرم جوهری است
هوش مصنوعی: ما چه انتقادی می‌توانیم داشته باشیم اگر ارزش و مقام ما کم شده باشد؟ اگر یک گوهر در زمین بیفتد، این فقط نقصی برای خود آن گوهر محسوب می‌شود.
در کار عشق سعی به جایی نمی رسد
در بحر دست و پا زدن از ناشناوری است
هوش مصنوعی: در کار عشق، تلاش و کوشش به جایی نمی‌رسد؛ مثل این است که در دریا به خاطر ندانستن و ناآگاهی، فقط در حال دست و پا زدن هستیم.
دارد دل ترا هوس از عشق بی نصیب
این شیشه چون تهی شود از می پر از پری است
هوش مصنوعی: دل تو به خاطر عشق بی‌نصیب، هوا و هوس دارد. وقتی این شیشه خالی شود، پر از موجودات زیبایی خواهد بود.
در اشک و آه اگر نکند صرف، غافل است
چون شمع زندگانی آن کس که سرسری است
هوش مصنوعی: اگر کسی در زندگی‌اش احساساتش را جدی نگیرد و به درد و رنجش اهمیت ندهد، مانند شمعی است که می‌سوزد اما توجهی به شعله‌اش ندارد. این افراد در واقع از اهمیت زندگی غافلند.
پیری چه خون که در جگر ما نمی کند
قد دوتای ما دویم چرخ چنبری است
هوش مصنوعی: پیری باعث زخم‌های عمیقی در دل ما می‌شود و ما همانند دو چرخ چرخان، در حال گردش و گذر از زندگی هستیم.
گفتار دلفریب تو در پرده حجاب
سیلاب عقل و هوش چو سر گوشی پری است
هوش مصنوعی: سخنان شیرین و دلنشین تو در پس نقاب حجاب، مانند تخم‌مرغی است که پرنده‌ای زیبا از آن بیرون می‌آید.
باقی ز خیر کن زر و سیم فناپذیر
ای خواجه گر ترا هوس کیمیاگری است
هوش مصنوعی: ای آقا، اگر به دنبال ثروت و زر و سیم هستی، بدان که این چیزها زودگذر و ناپایدارند. پس اگر آرزوی کیمیاگری و دستیابی به چیزهای باارزش‌تر را در دل داری، به این دنیا و محسنات آن نپرداز.
دلبسته هوا به نسیمی فتد ز پا
کوتاهی حیات حباب از سبکسری است
هوش مصنوعی: عشق و دلبستگی به زیبایی‌های دنیا باعث می‌شود انسان به راحتی از حال خود غافل شود و لحظات زندگی را به سرعت از دست بدهد. عمر کوتاه و ناپایدار است و مانند حبابی که به خاطر خلوص و سبکی خود در معرض خطر است، ممکن است به سرعت نابود شود.
صائب ز مال حرص یکی می شود هزار
بیدرد را گمان که غنا در توانگری است
هوش مصنوعی: صائب می‌گوید که فردی که به مال و ثروت حرص می‌زند، می‌تواند هزاران آدم بی‌درد و غمگین را تحت تأثیر قرار دهد. او به اشتباه فکر می‌کند که ثروت و توانگری واقعاً باعث آرامش و غنا می‌شود.