غزل شمارهٔ ۲۰۰۳
دنیا برای بیخبران عیش خانه ای است
مرغ حریص را گره دام، دانه ای است
شور مرا نسیم بهاران بهانه ای است
هر شاخ گل، جنون مرا تازیانه ای است
از اختیار ناقص خود دست شستن است
گر بحر بیکران جهان را کرانه ای است
شوری که کوه سر به بیابان نهد ازو
بخت به خواب رفته ما را فسانه ای است
آزاده ای که خاک نهادی است مشربش
بر صدر اگر قرار کند، آستانه ای است
دل را بس است از دو جهان درد و داغ عشق
مرغ غریب را پر و بال آشیانه ای است
زنهار پا برون منه از گوشه قفس
مطلب ز زندگانی اگر آب و دانه ای است
چون آفتاب خنده بر آفاق می زند
آن را که همچو چهره زرین، خزانه ای است
صحن چمن ز نغمه طرازان تهی شده است
از بلبلان به جای، همین آشیانه ای است
صائب در کریم به محتاج بسته نیست
طاعت وسیله ای و عبادت بهانه ای است
غزل شمارهٔ ۲۰۰۲: در هر نظاره ام ز تو پیغام تازه ای استغزل شمارهٔ ۲۰۰۴: گنجینه جواهر ما پاک گوهری است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دنیا برای بیخبران عیش خانه ای است
مرغ حریص را گره دام، دانه ای است
هوش مصنوعی: دنیا برای کسانی که درک درستی ندارند، مانند یک مکان خوش گذرانی است. اما برای افرادی که هوشیار و آگاه هستند، آن را به عنوان دام خطری میدانند که میتواند باعث افراط و آسیب به آنها شود.
شور مرا نسیم بهاران بهانه ای است
هر شاخ گل، جنون مرا تازیانه ای است
هوش مصنوعی: نسیم بهاری برای من باعث بیدار شدن شور و هیجان درونم میشود و هر گل که میبینم، مرا بیشتر به جنون و شوق وا میدارد.
از اختیار ناقص خود دست شستن است
گر بحر بیکران جهان را کرانه ای است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وقتی فردی از محدودیتها و نقصهای خود دست بکشد، به نوعی به آزادی و آسایش دست پیدا میکند. حتی اگر جهان بیپایان و وسیع باشد، میتوان به نقطهای رسید که در آن احساس آزادی و رهایی کرد.
شوری که کوه سر به بیابان نهد ازو
بخت به خواب رفته ما را فسانه ای است
هوش مصنوعی: شور و هیجانی که حتی کوهها را وادار به ترک جایگاهشان کند، برای ما که بختمان خوابیده، تنها یک داستان و افسانه است.
آزاده ای که خاک نهادی است مشربش
بر صدر اگر قرار کند، آستانه ای است
هوش مصنوعی: آزادهای که از خاک و زمین برخاسته و در جایگاه بلندی قرار دارد، اگر به مقام و منزلت برسد، مانند آستانهای است که به دروازهای منتهی میشود.
دل را بس است از دو جهان درد و داغ عشق
مرغ غریب را پر و بال آشیانه ای است
هوش مصنوعی: دل دیگر از دردها و غمهای عشق در این دو جهان خسته شده است. مانند پرندهای تنها که به خاطر عشق، بال و پرش به آشیانهای نیاز دارد.
زنهار پا برون منه از گوشه قفس
مطلب ز زندگانی اگر آب و دانه ای است
هوش مصنوعی: مراقب باش که از گوشه قفس بیرون نروی، چون زندگی چیزهایی برای تو دارد، اگرچه ممکن است فقط آب و دانهای باشد.
چون آفتاب خنده بر آفاق می زند
آن را که همچو چهره زرین، خزانه ای است
هوش مصنوعی: وقتی که خورشید با لبخند بر آسمانها میتابد، آن شخص که همچون چهره ای زریّن است، گنجینهای ارزشمند به شمار میآید.
صحن چمن ز نغمه طرازان تهی شده است
از بلبلان به جای، همین آشیانه ای است
هوش مصنوعی: چمنزار دیگر از آواز بلبلها خالی شده و حالا فقط این مکان مثل یک سرپناه باقی مانده است.
صائب در کریم به محتاج بسته نیست
طاعت وسیله ای و عبادت بهانه ای است
هوش مصنوعی: صائب در اینجا میگوید که خداوند کریم و بخشنده است و نیازمند کسی نیست. عبادت و اطاعت ما از خدا فقط بهانهای است برای نزدیکی به او و نه وسیلهای برای جلب رحمتش.