غزل شمارهٔ ۱۹۹۴
ما را ز عشق درد و غم بیکرانه است
دریای بیکنار سراسر میانه است
غفلت نگشت مانع تعجیل عمر را
در خواب نیز قافله ما روانه است
غافل مشو ز پاس نفس تا حیات هست
کاین شمع در کمین نسیم بهانه است
شد سنگ آب و سختی دل همچنان بجاست
با آن که سالهاست درین شیشه خانه است
هر چند روزگار کند شور بیشتر
خواب گران غفلت ما را فسانه است
از حرف سخن، روی نتابند مبرمان
مرغ حریص را گره دام دانه است
بر توسن سبکرو پا در رکاب عمر
موی سفید گشته ما تازیانه است
از دلبران طلب خبر دل رمیدگان
چون تیر در کمان نبود بر نشانه است
در گوشه قفس مگر از دل برآورم
این خارها که در دلم از آشیانه است
گردید از نظاره ما حس شوخ چشم
بر آهوی رمیده، نگه تازیانه است
در خاکساری آن که چو صائب تمام شد
بر صدر اگر قرار کند آستانه است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما را ز عشق درد و غم بیکرانه است
دریای بیکنار سراسر میانه است
هوش مصنوعی: ما از عشق پر از درد و غم هستیم، و این احساسات وسیع و عمیق همچون دریایی بیکران در میان ما وجود دارند.
غفلت نگشت مانع تعجیل عمر را
در خواب نیز قافله ما روانه است
هوش مصنوعی: غفلت نمیتواند ما را از پیشرفت و سرعت در زندگی بازدارد؛ حتی در خواب نیز سفر و حرکت ما ادامه دارد.
غافل مشو ز پاس نفس تا حیات هست
کاین شمع در کمین نسیم بهانه است
هوش مصنوعی: هشیار باش و از نگهداری نفس غافل نشو، چرا که تا زمانی که زندگی برقرار است، این شمع در انتظار نسیمی است که آن را خاموش کند.
شد سنگ آب و سختی دل همچنان بجاست
با آن که سالهاست درین شیشه خانه است
هوش مصنوعی: سنگ تبدیل به آب شده، اما سختی دل هنوز باقیست، با وجود اینکه سالهاست در این شیشه خانه وجود دارد.
هر چند روزگار کند شور بیشتر
خواب گران غفلت ما را فسانه است
هوش مصنوعی: هرچند که زمان باعث میشود که ما بیشتر در خواب غفلت غرق شویم، اما باید بدانیم که این وضعیت چیزی جز یک افسانه نیست.
از حرف سخن، روی نتابند مبرمان
مرغ حریص را گره دام دانه است
هوش مصنوعی: از گفتوگو و سخن به دوری نپردازید، چرا که با درک و فهم خوب میتوانید به خواستههایتان برسید و در دام مشکلات گرفتار نشوید.
بر توسن سبکرو پا در رکاب عمر
موی سفید گشته ما تازیانه است
هوش مصنوعی: در حین گذر عمر و پیر شدن ما، تجربه و دلسوزیهایی که به دست آوردهایم، مانند تازیانهای است که ما را به سمت زندگی هدایت میکند.
از دلبران طلب خبر دل رمیدگان
چون تیر در کمان نبود بر نشانه است
هوش مصنوعی: از محبوبان بخواه تا درباره دلهای بیخبر و مستاصل بگویند، چرا که مانند تیر در کمان، بیهدف نمیمانند.
در گوشه قفس مگر از دل برآورم
این خارها که در دلم از آشیانه است
هوش مصنوعی: در گوشه قفس، نمیتوانم این خارهایی را که در دل دارم بیرون بیاورم، زیرا این دردها از آشیانه قلبم نشأت میگیرند.
گردید از نظاره ما حس شوخ چشم
بر آهوی رمیده، نگه تازیانه است
هوش مصنوعی: از تماشای ما، چشمان شوخ و بازیگوش مثل تازیانهای بر آهوهایی که میگریزند، تأثیر میگذارد.
در خاکساری آن که چو صائب تمام شد
بر صدر اگر قرار کند آستانه است
هوش مصنوعی: هنگامی که کسی از خاکساری و فروتنی برخوردار است، در نهایت اگر برتری و جایگاه بالایی پیدا کند، آن مقام به مانند آستانهای خواهد بود که در خدمت دیگران قرار میگیرد.

صائب