غزل شمارهٔ ۱۹۸۷
تا دست من به گردن مینا رسیده است
کیفیتم به عالم بالا رسیده است
باشد ز سر گرانی معشوق ناز عشق
گردنکشی ز باده به مینا رسیده است
از بیکسی رسیده به من در میان خلق
از گوشه گیری آنچه به عنقا رسیده است
شبنم به آفتاب رسانید خویش را
از همت است هر که به هر جا رسیده است
زین بحر بیکنار که در دیده من است
شورابه ای به کاسه دریا رسیده است
گلگل به رویش از دل پر خون شکفته ام
خارم اگر به آبله پا رسیده است
قسمت به ذره ذره رسانیده ام چو مهر
فیضی اگر ز عالم بالا رسیده است
گشته است توتیای قلم استخوان من
تا سرمه ام به دیده بینا رسیده است
از سر زدن پر آبله گشته است چون صدف
دستم اگر به دامن دریا رسیده است
بر روی من چو صبح در فیض وا شده است
تا دست من به دامن شبها رسیده است
خون می چکد ز ناله درد آشنای من
تا شیشه دل که به خارا رسیده است
ای عشق چاره سوز به فریاد من برس
کز درد، کار من به مداوا رسیده است
نعل مرا در آتش غیرت گذاشته است
داغی اگر به لاله حمرا رسیده است
صائب همان ز دامن آن ماه کوته است
هر چند آه من به ثریا رسیده است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا دست من به گردن مینا رسیده است
کیفیتم به عالم بالا رسیده است
هوش مصنوعی: تا زمانی که من به زیبایی مینا دست یافتم، احساس میکنم که وضعیت و کیفیت من به مراحل بالاتری رسیده است.
باشد ز سر گرانی معشوق ناز عشق
گردنکشی ز باده به مینا رسیده است
هوش مصنوعی: از شدت محبوبی که به بندگیام نیفتاده، برای درد عشق خودم، به مینا (جام می) پناه بردهام.
از بیکسی رسیده به من در میان خلق
از گوشه گیری آنچه به عنقا رسیده است
هوش مصنوعی: از تنهایی و دوری از مردم، به مقام و شأنی دست یافتهام که در میان دیگران همانند یک مرغ mythical و افسانهای (عنقا) میباشم.
شبنم به آفتاب رسانید خویش را
از همت است هر که به هر جا رسیده است
هوش مصنوعی: هر کس که به جایی در زندگی رسیده، به خاطر تلاش و همت خودش است؛ مانند شبنمی که به آفتاب میرسد، نشاندهنده این است که با اراده و کوشش میتوان به اهداف بزرگ دست یافت.
زین بحر بیکنار که در دیده من است
شورابه ای به کاسه دریا رسیده است
هوش مصنوعی: از این دریا که در ذهن من قرار دارد، جوش و شوری وجود دارد که به کاسه دریا هم رسیده است.
گلگل به رویش از دل پر خون شکفته ام
خارم اگر به آبله پا رسیده است
هوش مصنوعی: من با دلی پر از درد و غم به عشق روی تو نزول کردهام و اگر به زخمهایم رسیدهام، به خاطر این عشق است.
قسمت به ذره ذره رسانیده ام چو مهر
فیضی اگر ز عالم بالا رسیده است
هوش مصنوعی: من هر چیزی را که به من رسیده با دقت و زحمت گرفتم، مثل اینکه نوری از عالم بالا به من تابیده است.
گشته است توتیای قلم استخوان من
تا سرمه ام به دیده بینا رسیده است
هوش مصنوعی: قلم من به اندازهای شکسته و خرد شده که مانند پودر شدهای از توتیا (نوعی دارو) شده است و این باعث شده که سرمهام به چشمان بینا و بینا برسد.
از سر زدن پر آبله گشته است چون صدف
دستم اگر به دامن دریا رسیده است
هوش مصنوعی: دست من مانند صدفی شده که از آبله پر است و این وضعیت از زمانی آغاز شده که به دامن دریا رسیدهام.
بر روی من چو صبح در فیض وا شده است
تا دست من به دامن شبها رسیده است
هوش مصنوعی: بر من مانند صبح روشنایی در حال جاری شدن است، تا جایی که دست من به شبها رسیده و آنها را حس میکنم.
خون می چکد ز ناله درد آشنای من
تا شیشه دل که به خارا رسیده است
هوش مصنوعی: از دل پرنالهام اشکی به زمین میریزد و این درد آشنا باعث شده که دل من همچون شیشهای با زخمهای عمیق به سنگ برخورد کند.
ای عشق چاره سوز به فریاد من برس
کز درد، کار من به مداوا رسیده است
هوش مصنوعی: ای عشق، که به دل میسوزانی، به کمک من بیا؛ زیرا درد و رنجی که دارم به جایی رسیده که نیاز به درمان دارم.
نعل مرا در آتش غیرت گذاشته است
داغی اگر به لاله حمرا رسیده است
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که حس غیرت باعث شده تا کسی احساس درد و رنجی عمیق را تجربه کند، انگار که نشانی از این درد بر روی نعل اسب او باقی مانده است. اگر نشانهای از این درد به گل لالههای قرمز رسیده باشد، نشاندهنده شدت این احساسات و تأثیر آن بر زندگی اوست.
صائب همان ز دامن آن ماه کوته است
هر چند آه من به ثریا رسیده است
هوش مصنوعی: با اینکه صدای ناله و آه من به آسمانها میرسد، اما هیچ تغییر یا تاثیر مثبتی بر وضعیت من ندارد و مشخص است که محبت او از من دور است.

صائب