گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۸۳

شرم گناه رهبر توفیق بوده است
عصیان غبار لشکر توفیق بوده است
مستان سری که در سر می می کشیده اند
در انتظار افسر توفیق بوده است
تبخاله ندامت لبهای آتشین
گوهر فروز اختر توفیق بوده است
موج قدح که صیقل زنگ کدورت است
آیینه دار شهپر توفیق بوده است
دستی که ناگهان به دعا می گشوده اند
در آرزوی ساغر توفیق بوده است
صائب مس وجود ترا ساختن طلا
در دست کیمیاگر توفیق توفیق بوده است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شرم گناه رهبر توفیق بوده است
عصیان غبار لشکر توفیق بوده است
هوش مصنوعی: شرم و حیا در برابر گناه، سبب موفقیت و هدایت شده است، و نافرمانی و اشتباه، فقط نشانه‌ای از ضعف روحی و ناتوانی در رسیدن به موفقیت است.
مستان سری که در سر می می کشیده اند
در انتظار افسر توفیق بوده است
هوش مصنوعی: آن دسته از مستان که در دل خود شوق و عشق به می‌خوارگی دارند، در واقع در انتظار موفقیت و توفیق تو بوده‌اند.
تبخاله ندامت لبهای آتشین
گوهر فروز اختر توفیق بوده است
هوش مصنوعی: ندامت و پشیمانی به‌واسطه‌ی لب‌های آتشین درخشانی است که به موفقیت و توفیق منجر شده‌اند.
موج قدح که صیقل زنگ کدورت است
آیینه دار شهپر توفیق بوده است
هوش مصنوعی: موج شراب که زنگار و کدورت را از بین می‌برد، نشانگر روشنایی و موفقیت تو بوده است.
دستی که ناگهان به دعا می گشوده اند
در آرزوی ساغر توفیق بوده است
هوش مصنوعی: دستی که ناگهان به دعا بلند شده، در واقع به دنبال لذت و موفقیتی است که تو به آن دست پیدا کرده‌ای.
صائب مس وجود ترا ساختن طلا
در دست کیمیاگر توفیق توفیق بوده است
هوش مصنوعی: شکوه و زیبایی تو مانند طلایی است که در دستان کیمیاگری به وجود آمده است و این موفقیت و کامیابی بر اساس شایستگی و تلاش تو بوده است.