غزل شمارهٔ ۱۹۸۲
زاهد ز سبحه در پی تسخیر بوده است
خاکش خمیر مایه تزویر بوده است
شد رشته حیات ز پیری سبک عنان
موی سفید شهپر این تیر بوده است
یک دل گشاده از نفس گرم من نشد
این باغ پر ز غنچه تصویر بوده است
داند که من چه می کشم از تنگنای چرخ
چون طعمه هر که در دهن شیر بوده است
خون شکایت از لب خورشید می چکد
پستان صبحگاه چه بی شیر بوده است
حیرت علاقه دو جهان را ز من برید
دست ز کار رفته به شمشیر بوده است
از تیغ آبدار برد فیض آب خضر
هر کس ز زندگانی خود سیر بوده است
دیوانه شو که عشرت طفلانه جهان
در کوچه سلامت زنجیر بوده است
داند به من چه می رود از ترکتاز عشق
در راه سیل هر که زمین گیر بوده است
صائب به یک پیاله طلا گشت قلب من
آب و هوای میکده اکسیر بوده است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زاهد ز سبحه در پی تسخیر بوده است
خاکش خمیر مایه تزویر بوده است
هوش مصنوعی: زاهد با استفاده از تسبیح، به دنبال تسلط بر دنیا و تسخیر آن بوده است، در حالی که اساس و بنیاد او، دروغ و فریب است.
شد رشته حیات ز پیری سبک عنان
موی سفید شهپر این تیر بوده است
هوش مصنوعی: زندگی رشتهای است که به خاطر پیری از دست رفته، مانند موی سفیدی که نشاندهنده گذر زمان است. به نوعی، زیبایی و جوانی نیز همچون تیر بلندی است که به سرعت و شتاب در حال حرکت است.
یک دل گشاده از نفس گرم من نشد
این باغ پر ز غنچه تصویر بوده است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هرگز قلبی که از محبت و گرمی وجود من پر شود، مانند باغی پر از گل و غنچه، نبوده است. در واقع، آنچه که میبینید تنها تصاویری از احساسات و عشقهایی است که وجود دارند، اما واقعاً احساسات عمیق و واقعی در این باغ وجود ندارد.
داند که من چه می کشم از تنگنای چرخ
چون طعمه هر که در دهن شیر بوده است
هوش مصنوعی: میدانم که چه رنجهایی را از سختیهای روزگار تحمل میکنم، درست مثل طعمهای که در دهان شیر گرفتار شده است.
خون شکایت از لب خورشید می چکد
پستان صبحگاه چه بی شیر بوده است
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویرگری درد و شکایت پرداخته شده است. خون که نمایانگر زخمها و ناامیدیهاست، از لبهای خورشید میریزد و گویای این است که صبحگاهی که انتظار میرفت شیرین و دلنشین باشد، در واقع بیحاصل و بیمزه است. این بیت نشاندهنده حسرت و تلخی صبحی است که به جای شگفتی و زیبایی، ناامیدی و درد به همراه دارد.
حیرت علاقه دو جهان را ز من برید
دست ز کار رفته به شمشیر بوده است
هوش مصنوعی: علاقه و شگفتی دو جهان را از من جدا کرد. این وضعیت ناشی از کار از دست رفتهای است که با شمشیر آغاز شده است.
از تیغ آبدار برد فیض آب خضر
هر کس ز زندگانی خود سیر بوده است
هوش مصنوعی: هر کسی که از زندگی خود سیر شده باشد، از نعمتهای زندگی و جوانی بهرهمند میشود و مانند آب خضر، این نعمتها به او میرسند.
دیوانه شو که عشرت طفلانه جهان
در کوچه سلامت زنجیر بوده است
هوش مصنوعی: به خودت بیخیالی و دیوانگی بده و از لذتهای کودکانه دنیا غافل نشو، زیرا در مسیر آرامش، زندگی را به زنجیر کشیدهایم.
داند به من چه می رود از ترکتاز عشق
در راه سیل هر که زمین گیر بوده است
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق را تجربه کرده باشد، میداند چه تسلطی بر روح و دل انسان دارد و چگونه میتواند انسان را به زمین بیاندازد. عشق در مسیر خود مانند سیلی جاری است که نمیشود در برابر آن مقاومت کرد.
صائب به یک پیاله طلا گشت قلب من
آب و هوای میکده اکسیر بوده است
هوش مصنوعی: با یک پیاله طلا، دل من شفاف و روشن شد، زیرا روح و حال و هوای من تحت تاثیر شراب و فضای میکده بوده است.

صائب