گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۷۷

از تیر غمزه اش دل دیوانه پر شده است
بیرون روم که از پری این خانه پر شده است
خون می خورد ز تنگی جا، حرف آشنا
از بس دلم ز معنی بیگانه پر شده است
بلبل کند به غنچه غلط، خانه مرا
از بوی گل ز بس که مرا خانه پر شده است
حیرت امان نمی دهدم تا بیان کنم
کاین بحر بیکنار ز یک دانه پر شده است
مینا گلوی خویش عبث پاره می کند
گوش قدح ز نعره مستانه پر شده است
ساقی چه حاجت است خرابات عشق را؟
کز جوش باده شیشه و پیمانه پر شده است
هر چند آفتاب رخ اوست زیر ابر
از اشک، چشم روزن این خانه پر شده است
هرگز نبود فیض جنون عام این چنین
از جوش نوبهار تو، دیوانه پر شده است
گلگل شده است روی تو از جام آتشین
اسباب عیش بلبل و پروانه پر شده است
مشمار سهل، آفت دنیای سهل را
صد مور کشته، بر سر یک دانه پر شده است
از باده خشک لب شدن و مردنم یکی است
تا شیشه ام تهی شده، پیمانه پر شده است
صائب به ذوق زمزمه ما کجا رسد؟
گوشی که از شنیدن افسانه پر شده است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از تیر غمزه اش دل دیوانه پر شده است
بیرون روم که از پری این خانه پر شده است
هوش مصنوعی: دل دیوانه‌ام از نگاه مستانه‌اش پر شده است. می‌خواهم خارج شوم چون این خانه پر از زیبایی و جادوست.
خون می خورد ز تنگی جا، حرف آشنا
از بس دلم ز معنی بیگانه پر شده است
هوش مصنوعی: از شدت احساساتی که در دل دارم و به خاطر تنگی جا، نمی‌توانم به راحتی ابراز احساساتم را انجام دهم؛ طوری که حتی حرف‌های آشنا هم برایم بی‌معنی و غریب شده است.
بلبل کند به غنچه غلط، خانه مرا
از بوی گل ز بس که مرا خانه پر شده است
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر گل‌های خوشبو در غنچه‌های جوان، به اشتباه به خانه‌ام می‌آید، زیرا بوی گل‌ها آنقدر فراوان است که سراسر خانه‌ام پر از این عطر شده است.
حیرت امان نمی دهدم تا بیان کنم
کاین بحر بیکنار ز یک دانه پر شده است
هوش مصنوعی: من در حیرت هستم و اجازه نمی‌دهد تا بگویم که این دریا به خاطر یک دانه پر شده است.
مینا گلوی خویش عبث پاره می کند
گوش قدح ز نعره مستانه پر شده است
هوش مصنوعی: مینا بیهوده گلوی خود را پاره می‌کند و ظرف شراب از نعره‌های شاد و مستانه پر شده است.
ساقی چه حاجت است خرابات عشق را؟
کز جوش باده شیشه و پیمانه پر شده است
هوش مصنوعی: میان عاشقان و در میخانه، چه نیازی به نشانه‌ها و مکان‌های عشق است؟ زیرا با جوشیدن شراب، شیشه و لیوان پر شده و همه چیز در حال و هوای عشق و شادمانی است.
هر چند آفتاب رخ اوست زیر ابر
از اشک، چشم روزن این خانه پر شده است
هوش مصنوعی: با وجود اینکه چهره‌اش مانند آفتاب است، اما ابر اشک‌ها باعث شده که دید ما به این خانه تاریک و پر از اندوه شود.
هرگز نبود فیض جنون عام این چنین
از جوش نوبهار تو، دیوانه پر شده است
هوش مصنوعی: هیچگاه فیض و انگیزه دیوانگی به این صورت از شوق و جوش و خروش بهار تو به وجود نیامده است؛ به طوری که دیوانه‌ها از این شور و شوق پر شده‌اند.
گلگل شده است روی تو از جام آتشین
اسباب عیش بلبل و پروانه پر شده است
هوش مصنوعی: روی تو همچون گلی خوشبو با رنگی شاداب جلوه‌گری می‌کند و از جام آتشین، شادی و خوشحالی بلبل و پروانه فراهم شده است.
مشمار سهل، آفت دنیای سهل را
صد مور کشته، بر سر یک دانه پر شده است
هوش مصنوعی: آسان نگیر، خطرات دنیای آسان را؛ چرا که بر سر یک دانه، صد مور قربانی شده‌اند.
از باده خشک لب شدن و مردنم یکی است
تا شیشه ام تهی شده، پیمانه پر شده است
هوش مصنوعی: وقتی که لب‌های من از شراب خشک و بی‌مزه شده، برای من مردن و این حالتی که دارم هیچ تفاوتی ندارد. زیرا وقتی که من از درون خالی شدم، انگار که پیمانه‌ام پر شده است.
صائب به ذوق زمزمه ما کجا رسد؟
گوشی که از شنیدن افسانه پر شده است
هوش مصنوعی: صائب از چه طرز زیبایی به ما گوش می‌دهد؟ کسی که اشباع شده از داستان‌ها و روایت‌ها، دیگر نمی‌تواند با شوق و ذوق به صدای ما توجه کند.