گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۷۳

دل را ز کینه هر که سبکبار کرده است
بالین و بستر از گل بی خار کرده است
روشن گهر کسی است که هر خوب و زشت را
بر خویشتن چو آینه هموار کرده است
استادگی ز عمر سبکرو طمع مدار
سیلاب را که خانه نگهدار کرده است؟
ایجاد می کند به شکرخنده صبح را
روز مرا کسی که شب تار کرده است
دستم ز کار و کار من از دست رفته است
تا بهله دست در کمر یار کرده است
در عین وصل می تپد از تشنگی به خاک
آن را که شوق تشنه دیدار کرده است
فارغ ز دور باش بود چشم پاک بین
آیینه را که منع ز دیدار کرده است؟
شهباز انتقام تلافی کند به زخم
هر خنده ای که کبک به کهسار کرده است
ممنونم از غبار کسادی که این حجاب
فارغ مرا ز ناز خریدار کرده است
صائب فریب خنده شادی نمی خورد
هر کس دلی ز گریه سبکبار کرده است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل را ز کینه هر که سبکبار کرده است
بالین و بستر از گل بی خار کرده است
هوش مصنوعی: کسی که دلش را از کینه پاک کرده و می‌خواهد سبکبار زندگی کند، به آرامش و راحتی می‌رسد. او برای خود جای راحت و دلپذیری فراهم می‌آورد، مانند بستر و بالینی که از گل‌های بدون خار ساخته شده است.
روشن گهر کسی است که هر خوب و زشت را
بر خویشتن چو آینه هموار کرده است
هوش مصنوعی: کسی که درونش را شفاف و روشن کرده، می‌تواند خوبی‌ها و بدی‌ها را همچون آینه به خود بازتاب دهد و بر آن تأمل کند.
استادگی ز عمر سبکرو طمع مدار
سیلاب را که خانه نگهدار کرده است؟
هوش مصنوعی: عمر خود را بیهوده صرف طمع نکرده و از آنچه که در آینده به دست می‌آوری ناامید نباش. چون آب‌شارهای زندگی، درختان و خانه‌ها را در خود می‌پرورند و از روی اون‌ها می‌گذرد. منظور این است که بهتر است بر خواسته‌ها و آرزوهایمان تکیه نکنیم، بلکه بر ارزش‌ها و چیزهایی که در اختیار داریم تمرکز کنیم.
ایجاد می کند به شکرخنده صبح را
روز مرا کسی که شب تار کرده است
هوش مصنوعی: کسی که با لبخندش صبح را می‌آفریند، روز مرا روشن می‌کند؛ همان کسی که شب را تاریک کرده است.
دستم ز کار و کار من از دست رفته است
تا بهله دست در کمر یار کرده است
هوش مصنوعی: کار و کوشش من بی‌نتیجه مانده و همه چیز از کف رفته است، در حالی که معشوقه‌ام دستش را به کمرش زده و در حال استراحت است.
در عین وصل می تپد از تشنگی به خاک
آن را که شوق تشنه دیدار کرده است
هوش مصنوعی: در هنگام نزدیکی و وصال، فردی که به شدت مشتاق دیدار است، از دل تنگی و عطش خود به شدت احساس می‌کند. او به قدری شوق دیدار دارد که حتی در کنار محبوب هم احساس تشنگی می‌کند.
فارغ ز دور باش بود چشم پاک بین
آیینه را که منع ز دیدار کرده است؟
هوش مصنوعی: چشم‌های پاک، ناامید از فاصله دور نباشند و می‌توانند به راحتی در آینه، چهره خود را مشاهده کنند، زیرا فاصله و مانع، باعث دیدار نشده‌اند.
شهباز انتقام تلافی کند به زخم
هر خنده ای که کبک به کهسار کرده است
هوش مصنوعی: پرنده‌ای قهرمان در پی انتقام است و بخاطر هر زخم و آزاری که کبکی در کوهستان به وجود آورده، تلافی خواهد کرد.
ممنونم از غبار کسادی که این حجاب
فارغ مرا ز ناز خریدار کرده است
هوش مصنوعی: سپاسگزارم از غبار کسادی که این مانع باعث شده مرا از ناز و درخواست خریداران دور کند.
صائب فریب خنده شادی نمی خورد
هر کس دلی ز گریه سبکبار کرده است
هوش مصنوعی: صائب می‌گوید که کسی که دلش از غم و اندوه سبک شده و به نوعی احساس راحتی می‌کند، نمی‌تواند فریب خنده و ظاهر شاد دیگران را بخورد. در واقع، این افراد با تجربه‌های تلخ خود به خوبی می‌دانند که شادی ظاهری ممکن است واقعی نباشد.