گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۷۰

دل از هوس به زلف دو تا اوفتاده است
پرهیز را شکسته به جا اوفتاده است
گردید توتیای قلم استخوان، هنوز
سنگ ملامت از پی ما اوفتاده است
بر روی دست باد مرادست کشتیم
کارم ز ناخدا به خدا افتاده است
بر دوش دار از تن منصور سر ببین
آتش کجا، سپند کجا اوفتاده است
یک گل زمین ز سایه دولت شکفته نیست
گویا گره به بال هما اوفتاده است
صد بار بیش حاصل چین از میانه برد
زلفش کنون به فکر صبا اوفتاده است
صائب چگونه سر ز گریبان برآوریم؟
شغل سخن به گردش ما اوفتاده است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل از هوس به زلف دو تا اوفتاده است
پرهیز را شکسته به جا اوفتاده است
هوش مصنوعی: دل از تمایل به دو زلف او رها شده است و به مرز گناه رسیده است.
گردید توتیای قلم استخوان، هنوز
سنگ ملامت از پی ما اوفتاده است
هوش مصنوعی: زمانی که جوانی و طراوت ما شکسته و فرسوده شده، هنوز هم انتقاد و سرزنش دیگران از دنبال ما نمی‌افتد.
بر روی دست باد مرادست کشتیم
کارم ز ناخدا به خدا افتاده است
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به وضعیتی اشاره دارد که مشکلات و مصائبی که پیش آمده، به تجربه‌های ناخوشایند و وابستگی به سرنوشت نسبت داده می‌شود. او احساس می‌کند که در برابر نیروهای طبیعی و سرنوشت ناچار است، و کارهایش به چیزی غیر از اراده خود وابسته شده است.
بر دوش دار از تن منصور سر ببین
آتش کجا، سپند کجا اوفتاده است
هوش مصنوعی: سر منصور بر دوش کسی است و نشان می‌دهد که آتش و درد و رنجی که او تحمل کرده است، در کجا قرار دارد و به چه وضعیتی دچار شده است. این بیان به نوعی از تضاد و نفاق اشاره دارد که در آن انسان‌ها با چالش‌ها و مشکلاتی روبرو هستند.
یک گل زمین ز سایه دولت شکفته نیست
گویا گره به بال هما اوفتاده است
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که یک گل به خاطر سایه‌ای از یک قدرت یا مقام بزرگ، شکفته نشده است و این نشان می‌دهد که شاید بر روی بال پرنده‌ای بزرگ، چیزی گره خورده است.
صد بار بیش حاصل چین از میانه برد
زلفش کنون به فکر صبا اوفتاده است
هوش مصنوعی: شخصی بارها از زیبایی و جذابیت زلف معشوق بهره‌مند شده است، اما اکنون در دلش تنها یاد و خاطره‌ای از آن زیبایی باقی مانده و به فکر و اندیشه فرو رفته است.
صائب چگونه سر ز گریبان برآوریم؟
شغل سخن به گردش ما اوفتاده است
هوش مصنوعی: صائب، چگونه می‌توانم از مشکلات و چالش‌هایم بیرون بیایم؟ کار سخن و حرف زدن به سمت ما افتاده و در دست ما قرار دارد.