گنجور

غزل شمارهٔ ۱۹۰۶

با قرب یار رشته جان در کشاکش است
در عین بحر، موج همان در کشاکش است
گویا نسیم راه در آن زلف یافته است
کز پیچ و تاب، رشته جان در کشاکش است
آرام نیست راهنوردان شوق را
دایم ز موج، ریگ روان در کشاکش است
عشاق را ز تازه نهالان شکیب نیست
تا یک خدنگ هست کمان در کشاکش است
هر چند حرص مالک روی زمین شود
چون موجه سراب همان در کشاکش است
بر فرق هر که سرکشی از سر نمی نهد
مانند اره کاهکشان در کشاکش است
شوق وطن ز دل به عزیزی نمی رود
در صلب گوهر آب روان در کشاکش است
پیران ز حرص بیشتر آزار می کشند
با پشت خم همیشه کمان در کشاکش است
طول امل ز قامت خم بیش شد مرا
شد حلقه این کمان و همان در کشاکش است
آسان نمی توان ز علایق فشاند دست
زین خارزار دامن جان در کشاکش است
بر رنگ و بوی عاریه هر کس که دل نهاد
پیوسته از بهار و خزان در کشاکش است
تا لب گشاده است، نفس آرمیده نیست
در قبضه سوار، عنان در کشاکش است
ایمن شود چسان ز گسستن رگ حیات؟
زینسان که تار و پود جهان در کشاکش است
بال و پر تلاطم بحرست بادبان
دلها ز دیده نگران در کشاکش است
تا یکزبان چو تیغ نگردد سخن طراز
دایم چو خامه دو زبان در کشاکش است
تا موی آن کمر نکند ترک پیچ و تاب
ما را چو زلف رشته جان در کشاکش است
صائب اگر چه غوطه در آب گهر زند
از پیچ و تاب، رشته همان در کشاکش است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با قرب یار رشته جان در کشاکش است
در عین بحر، موج همان در کشاکش است
هوش مصنوعی: رابطه‌ی عاطفی و نزدیک با محبوب، مانند رشته‌ای است که جان را به هم متصل می‌کند. در آغوش دریا، همانطور که موج‌ها در حال نوسان هستند، این اتصال نیز در حال کشمکش و تلاطم است.
گویا نسیم راه در آن زلف یافته است
کز پیچ و تاب، رشته جان در کشاکش است
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که نسیم به زلف‌های آن محبوب رسیده و از پیچ و تاب آن، روح و جان من در کشمکش و ناآرامی است.
آرام نیست راهنوردان شوق را
دایم ز موج، ریگ روان در کشاکش است
هوش مصنوعی: راهنوردان پرشور همیشه در حرکت و جست‌وجو هستند و این شوق و هیجان آن‌ها مانند امواج دریا به طور مداوم در حال نوسان است؛ مثل ریگی که در جریان آب به این سو و آن سو می‌رود.
عشاق را ز تازه نهالان شکیب نیست
تا یک خدنگ هست کمان در کشاکش است
هوش مصنوعی: عاشقان نمی‌توانند از زیبایی‌های زندگی لذت ببرند، زیرا دلشان به شادی و شگفتی‌هایی گره خورده که همیشه در جستجوی آن هستند. در این میان، شور و شوق و تنش‌های زندگی همچون کمان و تیر در حال نبرد و کشمکش است.
هر چند حرص مالک روی زمین شود
چون موجه سراب همان در کشاکش است
هوش مصنوعی: هرچند که فردی بخواهد به هر قیمتی که شده مالک تمام منابع و ثروت‌های روی زمین شود، در واقع این آرزو مانند یک سراب است که در میانه چالش‌ها و تلاش‌های زندگی، نمی‌تواند واقعی و پایدار باشد.
بر فرق هر که سرکشی از سر نمی نهد
مانند اره کاهکشان در کشاکش است
هوش مصنوعی: هر کسی که در برابر سرکشی و خودسری ایستادگی کند و خم نشود، به مانند اره‌ای است که در میان تکه‌های کاه به سختی کار می‌کند.
شوق وطن ز دل به عزیزی نمی رود
در صلب گوهر آب روان در کشاکش است
هوش مصنوعی: عشق به وطن از دل هیچ‌کس برطرف نمی‌شود؛ زیرا در ذات و وجود انسان، همچون جریانی از آب زنده، همواره در حرکت و تلاش است.
پیران ز حرص بیشتر آزار می کشند
با پشت خم همیشه کمان در کشاکش است
هوش مصنوعی: پیران به خاطر حرص و طمع خود بیشتر درد و رنج می‌کشند و همیشه در حال تلاش و کشمکش هستند، گویی که کمان‌شان همیشه در حال کشیده شدن است.
طول امل ز قامت خم بیش شد مرا
شد حلقه این کمان و همان در کشاکش است
هوش مصنوعی: طول آرزوهایم از قامت خمیده‌ام بیشتر شده است. حالا این وضعیت مانند حلقه‌ای از یک کمان است و همان‌طور که در تنش قرار دارد، ادامه پیدا می‌کند.
آسان نمی توان ز علایق فشاند دست
زین خارزار دامن جان در کشاکش است
هوش مصنوعی: رها کردن وابستگی‌ها کار آسانی نیست؛ زیرا در این دنیای پر از درد و رنج، روح انسان درگیر و کشمکش است.
بر رنگ و بوی عاریه هر کس که دل نهاد
پیوسته از بهار و خزان در کشاکش است
هوش مصنوعی: هر کسی که به زیبایی‌ها و لذت‌های گذرا دل ببندد، همواره در جدال و تنش میان بهار و پاییز قرار دارد.
تا لب گشاده است، نفس آرمیده نیست
در قبضه سوار، عنان در کشاکش است
هوش مصنوعی: تا زمانی که لب‌ها باز هستند، نفس در آرامش و استراحت نیست؛ در این حال، سوار در کشمکش با عنان، در حال کنترل و هدایت است.
ایمن شود چسان ز گسستن رگ حیات؟
زینسان که تار و پود جهان در کشاکش است
هوش مصنوعی: چگونه می‌توان از قطع شدن رگ حیات در امان بود؟ در حالی که تمام ساختار و بافت این دنیا در حال نوسان و جنگ است.
بال و پر تلاطم بحرست بادبان
دلها ز دیده نگران در کشاکش است
هوش مصنوعی: دل‌ها مانند بادبان‌هایی هستند که در نوسانات و تلاطم‌های دریا، دچار نگرانی و جست‌وجو هستند. نگاه‌ها و احساسات ما در میانه این کشمکش و آشفتگی قرار دارند.
تا یکزبان چو تیغ نگردد سخن طراز
دایم چو خامه دو زبان در کشاکش است
هوش مصنوعی: وقتی که زبان مثل تیغ تیز و برنده شود، سخن به شکلی موثر و مرتب بیان می‌شود، در حالی که اگر دو زبان در صحبت کردن درگیر باشند، به نوعی نامنظم و پر از تنش خواهد بود.
تا موی آن کمر نکند ترک پیچ و تاب
ما را چو زلف رشته جان در کشاکش است
هوش مصنوعی: تا زمانی که موهای کمر، پیچ و تاب ما را رها نکند، مانند زلفی که روح را در کشمکش نگه داشته است.
صائب اگر چه غوطه در آب گهر زند
از پیچ و تاب، رشته همان در کشاکش است
هوش مصنوعی: اگر چه صائب در دنیای پر آشوب و سختی‌ها تلاش می‌کند و در حال غوطه‌ور شدن در مشکلات است، اما در نهایت، همان مشکلات و چالش‌ها موجب تکامل و رشد او می‌شود.