گنجور

غزل شمارهٔ ۱۸۹۱

پیش کسی که درد به درمان برابرست
هر خنده ای به زخم نمایان برابرست
زنهار چاک سینه خود را رفو مکن
کاین رخنه قفس به گلستان برابرست
دوری ز خلق کشتی نوحی است بی خطر
کثرت به چارموجه طوفان برابرست
این آبرو که ساخته ای از طمع سبیل
هر قطره اش به چشمه حیوان برابرست
در دیده کسی که سیه روزگار شد
صبح وطن به شام غریبان برابرست
دست نوازش فلک از روی دوستی
با سیلی عداوت اخوان برابرست
حاجت به دور باش نباشد بخیل را
پیشانی گرفته به دربان برابرست
چون مور نیست سایه من بار بر زمین
این منزلت به تخت سلیمان برابرست
باقی نسازد آن که به آثار نام خویش
در زندگی و مرگ به حیوان برابرست
جمعیتی که تفرقه خاطر آورد
در چشم من به خواب پریشان برابرست
از میزبان تکلف بسیار در سلوک
با جرأت فضولی مهمان برابرست
از دخل رو متاب که انگشت اعتراض
در صافی کلام به سوهان برابرست؟
وصلی که پای شرم و حیا در میان بود
مضمون او مشو که به هجران برابرست
هر سینه ای که هست در او خارخار عشق
صائب به صد هزار گلستان برابرست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیش کسی که درد به درمان برابرست
هر خنده ای به زخم نمایان برابرست
هوش مصنوعی: هر زمان که در حضور کسی هستیم که درد و رنجش را به درمان تبدیل کرده، هر لبخندی که بزنیم به اندازه زخم عمیق و واقعی به نظر می‌رسد.
زنهار چاک سینه خود را رفو مکن
کاین رخنه قفس به گلستان برابرست
هوش مصنوعی: مراقب باش که زخم قلبت را ترمیم نکنی، چون این شکاف قفس به باغی زیبا نزدیک است.
دوری ز خلق کشتی نوحی است بی خطر
کثرت به چارموجه طوفان برابرست
هوش مصنوعی: دوری از مردم نظیر کشتی نوح است که در برابر طوفان‌های پرخطر از امنیت برخوردار است. در واقع، دوری از جمعیت مانند دلیلی برای حفظ امنیت در برابر مشکلات و چالش‌ها می‌باشد.
این آبرو که ساخته ای از طمع سبیل
هر قطره اش به چشمه حیوان برابرست
هوش مصنوعی: این اعتبار و آبرویی که برای خود به دست آورده‌ای، به اندازه‌ای ارزشمند است که هر قطره‌اش در مقایسه با چشمه حیات و زندگی حیوانات برابری می‌کند.
در دیده کسی که سیه روزگار شد
صبح وطن به شام غریبان برابرست
هوش مصنوعی: در نگاه کسی که دچار سختی و ناامیدی است، صبح وطن و شب غریبی هیچ تفاوتی ندارد.
دست نوازش فلک از روی دوستی
با سیلی عداوت اخوان برابرست
هوش مصنوعی: محبت و خوبی‌های دنیا همانند نوازش ملایمی هستند که از دوستی نشأت می‌گیرد، اما گاهی اوقات دشواری‌ها و مشکلات نیز مانند سیلی محکم و بی‌رحم از طرف همان دنیا به انسان تحمیل می‌شوند. این نشان می‌دهد که در زندگی همواره باید انتظار دو جنبه خوب و بد را داشته باشیم و هر کدام می‌توانند در یک زمان و از یک منبع به ما برسند.
حاجت به دور باش نباشد بخیل را
پیشانی گرفته به دربان برابرست
هوش مصنوعی: افراد بخل ورز به راحتی نمی‌توانند به خواسته‌های خود برسند و اگر بخواهند به هدفی دست یابند، باید از دیگران دوری کنند. در واقع، کسانی که خسیس هستند، به نوعی مانند دربانی می‌مانند که مانع ورود دیگران به قلمرو خود می‌شود.
چون مور نیست سایه من بار بر زمین
این منزلت به تخت سلیمان برابرست
هوش مصنوعی: چون من مانند مورچه‌ای کوچک و بی‌مقدار نیستم، بار و مسئولیت من بر دوش زمین است و این مقام و منزلت من با مقام سلیمان برابر است.
باقی نسازد آن که به آثار نام خویش
در زندگی و مرگ به حیوان برابرست
هوش مصنوعی: کسی که در زندگی و مرگ تنها به فکر نام و آثار خود باشد، در واقع تفاوتی با حیوان ندارد و به دنبال معنای واقعی زندگی نیست.
جمعیتی که تفرقه خاطر آورد
در چشم من به خواب پریشان برابرست
هوش مصنوعی: گروهی که تفرقه و اختلاف را در ذهن من به وجود می‌آورد، در خواب‌های آشفته‌ام مانند یک کابوس به نظر می‌رسند.
از میزبان تکلف بسیار در سلوک
با جرأت فضولی مهمان برابرست
هوش مصنوعی: در ارتباط با میهمان، مهمان باید با صداقت و شجاعت از میزبان انتظار نداشته باشد که خیلی به خود زحمت دهد یا خود را به زحمت بگذارد.
از دخل رو متاب که انگشت اعتراض
در صافی کلام به سوهان برابرست؟
هوش مصنوعی: در برابر مشکلات زندگی ناامید نشو و با نیش و کنایه به زبان خود حمله نکن. هر چه که بگویی، باید با دقت و آگاهی بیان شود، چرا که نقد و بررسی کلمات همانند سوهان زدن به یک سطح صاف است.
وصلی که پای شرم و حیا در میان بود
مضمون او مشو که به هجران برابرست
هوش مصنوعی: هرگونه پیوندی که به خاطر شرم و حیا برقرار شده باشد، موضوعش را فراموش کن، زیرا چنین رابطه‌ای در مقایسه با جدایی، ارزشی ندارد.
هر سینه ای که هست در او خارخار عشق
صائب به صد هزار گلستان برابرست
هوش مصنوعی: هر قلبی که در آن درد و شوق عشق وجود دارد، به اندازه‌ی صدها گلستان ارزشمند است.