گنجور

غزل شمارهٔ ۱۸۹۰

زلف معنبر تو به صد جان برابرست
این مصرع بلند به دیوان برابرست
با عمر خضر قامت جانان برابرست
این مصرع بلند به دیوان برابرست
مد نگاه با صف مژگان برابرست
این مصرع بلند به دیوان برابرست
رخساره ترا به نقاب احتیاج نیست
هر قطره عرق به نگهبان برابرست
غیر از تو ای نگار ز سیمین بران کراست
در پیرهن تنی که به صد جان برابرست؟
کفران نعمت است شکایت ز جنگ یار
خشم بجا به لطف نمایان برابرست
در دل خلیده است ز مژگان او مرا
خاری که با هزار گلستان برابرست
بر یک طرف گذاری اگر پیچ و تاب را
موی میان او به رگ جان برابرست
شد گر جهان به چشم من از خط او سیاه
این سرمه با سواد صفاهان برابرست
غمنامه حیات مرا نیست پشت و روی
بیداریم به خواب پریشان برابرست
آبی که دل سیاه نگردد ز منتش
هر قطره اش به چشمه حیوان برابرست
ترک کلاه، باج به افسر نمی دهد
آزادگی به تخت سلیمان برابرست
در کام هر که ذوق قناعت چشیده است
خون جگر به نعمت الوان برابرست
در دیده کسی که به وحدت گرفت انس
کثرت به چارموجه طوفان برابرست
غافل ز عزت دل صد چاک ما مشو
سی پاره ای است این که به قرآن برابرست
روی شکفته ای که دلی وا شود ازو
صائب به صد هزار گلستان برابرست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زلف معنبر تو به صد جان برابرست
این مصرع بلند به دیوان برابرست
هوش مصنوعی: موهای خوشبوی تو به اندازه صد جان ارزش دارد و این بیت بلند هم به دیوان شعر همانند است.
با عمر خضر قامت جانان برابرست
این مصرع بلند به دیوان برابرست
هوش مصنوعی: عمر خضر (عمر طولانی) به اندازه عمر محبوب و زیبای من است و این شعر به بلندی و زیبایی نشان دهنده مقام آن محبوب می‌باشد.
مد نگاه با صف مژگان برابرست
این مصرع بلند به دیوان برابرست
هوش مصنوعی: نظرات و نگاه‌های زیبا و دلنشین او، با صف مژگانش هماهنگ و هم‌راستا است. این اشعار زیبا و تاثیرگذار، مانند یک دیوان شعر بلند و دل‌انگیز هستند.
رخساره ترا به نقاب احتیاج نیست
هر قطره عرق به نگهبان برابرست
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو نیازی به پوشش ندارد، زیرا هر قطره عرقی که بر روی پیشانیت می‌افتد، مانند نگهبانی است که از تو محافظت می‌کند.
غیر از تو ای نگار ز سیمین بران کراست
در پیرهن تنی که به صد جان برابرست؟
هوش مصنوعی: جز تو، ای زیبا، در دنیای ما چه کسی می‌تواند شایستگی داشته باشد که با چنین جانی که ارزشش به صد جان می‌رسد، در پیراهنی بگنجد؟
کفران نعمت است شکایت ز جنگ یار
خشم بجا به لطف نمایان برابرست
هوش مصنوعی: شکایت از مشکلات و سختی‌های پیش‌آمده در روابط دوستانه یا عاشقانه، نوعی ناسپاسی نسبت به نعمت‌هایی است که داریم. اگر در برابر سختی‌ها خشمگین شویم، بهتر است به عواطف و محبت‌های خوب طرف مقابل توجه کنیم و از آنها یاد کنیم.
در دل خلیده است ز مژگان او مرا
خاری که با هزار گلستان برابرست
هوش مصنوعی: در دل من به خاطر مژگان او، خاری وجود دارد که ارزشش برابر با هزار گلزار است.
بر یک طرف گذاری اگر پیچ و تاب را
موی میان او به رگ جان برابرست
هوش مصنوعی: اگر موهای او را به دقت ببینی، آنقدر زیبا و منحنی است که به اندازه جان و زندگی‌ام ارزشمند است.
شد گر جهان به چشم من از خط او سیاه
این سرمه با سواد صفاهان برابرست
هوش مصنوعی: اگرچه دنیا برای من به خاطر عشق او تیره و نامطبوع است، اما این سرمه که در صفاهان به کار می‌رود، با زیبایی آن در برابر است.
غمنامه حیات مرا نیست پشت و روی
بیداریم به خواب پریشان برابرست
هوش مصنوعی: زندگی من پر از غم و اندوه است و برای من تفاوتی ندارد که بیدار هستم یا خواب می‌بینم؛ در هر دو حالت، حالتی آشفته و نگران را تجربه می‌کنم.
آبی که دل سیاه نگردد ز منتش
هر قطره اش به چشمه حیوان برابرست
هوش مصنوعی: آب‌هایی که دلت را تیره نکند، هر قطره‌اش به اندازه چشمه حیات ارزشمند است.
ترک کلاه، باج به افسر نمی دهد
آزادگی به تخت سلیمان برابرست
هوش مصنوعی: آزاد بودن و حفظ عزت نفس به مراتب با ارزش‌تر از پرداخت باج و به زیر سلطه رفتن است. در واقع، آزادی و کرامت انسانی به مانند سلطنتی بزرگ و با شکوه است.
در کام هر که ذوق قناعت چشیده است
خون جگر به نعمت الوان برابرست
هوش مصنوعی: کسی که طعم قناعت و راضی بودن را چشیده باشد، حتی اگر در زندگی کمبود داشته باشد، از نعمت‌های گوناگون به اندازه‌ای که لازم دارد، لذت می‌برد و احساس خوشحالی می‌کند.
در دیده کسی که به وحدت گرفت انس
کثرت به چارموجه طوفان برابرست
هوش مصنوعی: اگر کسی به اصل وحدت و یگانگی پی برده باشد، برای او تفاوت‌ها و کثرت‌ها مانند طوفانی در برابرش نمایان می‌شود که هیچ ارزشی ندارد.
غافل ز عزت دل صد چاک ما مشو
سی پاره ای است این که به قرآن برابرست
هوش مصنوعی: این بیت به ما یادآور می‌شود که نباید از اهمیت و ارزش دل و روح خود غافل شویم. اگر دل به هزار تکه هم تقسیم شود، باز هم ارزش آن برابر با قرآنی است که معرفت و آگاهی را به ما می‌آموزد. در واقع، آنچه که در درون ماست و به آن افتخار می‌کنیم، حتی در حالت آسیب‌دیده نیز دارای احترام و ارزش بالایی است.
روی شکفته ای که دلی وا شود ازو
صائب به صد هزار گلستان برابرست
هوش مصنوعی: تصویر زبانی زیبایی را ارائه می‌دهد که نشان‌دهنده ی زیبایی و لطافت یک روی شکفته است. این چهره به قدری زیباست که می‌تواند جان کسی را تسخیر کرده و دلش را پر از عشق کند، به طوری که ارزش آن به اندازه صد هزار گلستان خواهد بود.