غزل شمارهٔ ۱۸۸۲
خال لب تو داغ دل آب کوثرست
پنهان تبسمت نمک شور محشرست
حالا به فکر دلبری افتاده ابرویت
تیغ برهنه روی تو نوخط جوهرست
تنها نه من دل پری از باغ می برم
شبنم هم از تبسم رسوای گل، ترست
کی رو ز تلخرویی دریا به هم کشد؟
ابر مرا معامله با آب گوهرست
دارد خبر ز آه من و تنگنای چرخ
هر شعله ای که در قفس تنگ مجمرست
پرویز داغ غیرت خود را علاج کرد
شیرین تندخوی همان داغ شکرست
از آستان عشق به جایی نمی رود
صائب یکی ز حلقه به گوشان این درست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خال لب تو داغ دل آب کوثرست
پنهان تبسمت نمک شور محشرست
هوش مصنوعی: خال لب تو نشانهای از عشق و علاقهام است که مانند داغی عمیق در دل میماند و آب کوثر، نمادی از پاکی و زیبایی است. تبسم تو نیز دارای طعمی خاص و دلربا است که همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد و مانند شور و هیجان یک روز بزرگ و مقدس است.
حالا به فکر دلبری افتاده ابرویت
تیغ برهنه روی تو نوخط جوهرست
هوش مصنوعی: او حالا به فکر جلب توجه و زیبایی افتاده، ابروهایش مانند تیغ تیز و برقی به نظر میرسند و چهرهاش مانند خطی تازه نوشته شده با جوهر است.
تنها نه من دل پری از باغ می برم
شبنم هم از تبسم رسوای گل، ترست
هوش مصنوعی: من تنها نیستم که از باغ با دلی نگران میروم، حتی شبنم نیز از خنده گل خجالتزده است.
کی رو ز تلخرویی دریا به هم کشد؟
ابر مرا معامله با آب گوهرست
هوش مصنوعی: کیست که از سختی و تلخی دریا بتواند به راحتی عبور کند؟ ابر برای من یک معامله با آبهای گرانبها است.
دارد خبر ز آه من و تنگنای چرخ
هر شعله ای که در قفس تنگ مجمرست
هوش مصنوعی: خبر از دلتنگی و نالهی من به گوش میرسد، هر شعلهای که در دورن قفس آتشین مجمر وجود دارد.
پرویز داغ غیرت خود را علاج کرد
شیرین تندخوی همان داغ شکرست
هوش مصنوعی: پرویز برای درمان غیرتش، به شیرین تندخو پناه برد، چون که همان داغی که او را میسوزاند، در حقیقت شیرینی و لذتی است که از عشق به او میبرد.
از آستان عشق به جایی نمی رود
صائب یکی ز حلقه به گوشان این درست
هوش مصنوعی: کسی که به عشق وابسته است، از مقام و منزلت خود نمیتواند فرار کند. یکی از افرادی که در دام عشق افتاده است، در واقع مسیر طبیعی خود را طی میکند و نمیتواند از آن آزاد شود.