غزل شمارهٔ ۱۸۷۲
هشیار زیستن نه ز قانون حکمت است
در کارخانه ای که نظامش به غفلت است
این کنج عزلتی که گرفته است شیخ شهر
در چشم اهل دید کمینگاه شهرت است
بند از دهان کیسه گشودن، نه از زبان
ای خواجه در طریقه ما شکر نعمت است
سوداگرست هر که دهد زر به آبروی
آن کس که بی سؤال دهد اهل همت است
دشت گشاده را نشود بستگی نصیب
سین سخا کلید در باغ جنت است
از تیغ آفتاب گل و لاله رنگ باخت
شبنم هنوز مست شکرخواب غفلت است
در کاسه سری که بود فکر آب و نان
چون آسیا همیشه پر از گرد کلفت است
یک کشتی درست به ساحل نمی رسد
زین شورشی که در سر دریای وحدت است
گوهر ز اشک ابر سرانجام می کند
صائب کسی که همچو صدف پاک طینت است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هشیار زیستن نه ز قانون حکمت است
در کارخانه ای که نظامش به غفلت است
هوش مصنوعی: زندگی آگاهانه نتیجه قوانین حکمت نیست، بلکه در محیطی که بیخبری و غفلت حاکم است، حاصل میشود.
این کنج عزلتی که گرفته است شیخ شهر
در چشم اهل دید کمینگاه شهرت است
هوش مصنوعی: این گوشه خلوتی که شیخ شهر در آن نشسته است، در نظر مردم، محل انتظار و جایی برای شهرت و معروفیت او به شمار میآید.
بند از دهان کیسه گشودن، نه از زبان
ای خواجه در طریقه ما شکر نعمت است
هوش مصنوعی: باز کردن دهان کیسه برای بیان خواستهها، نه با زبان، ای بزرگوار، در طریق ما نشانهای از شکرگزاری نسبت به نعمتهاست.
سوداگرست هر که دهد زر به آبروی
آن کس که بی سؤال دهد اهل همت است
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر آبرو و شخصیت دیگران هزینه کند و بیسؤال و بدون توقع مقابل آنها رفتار کند، نشان از همت والای او دارد.
دشت گشاده را نشود بستگی نصیب
سین سخا کلید در باغ جنت است
هوش مصنوعی: در دشت وسیع و پهناور نمیتوان چیزی را محدود کرد، به ویژه وقتی که سخاوت و generosity صورتی از زندگی است. کلید ورود به باغ بهشت در دستان کسی است که سخاوت را در زندگی خود میپروراند.
از تیغ آفتاب گل و لاله رنگ باخت
شبنم هنوز مست شکرخواب غفلت است
هوش مصنوعی: در زیر نور تند آفتاب، گل و لاله رنگ خود را از دست دادهاند، اما شبنم هنوز در خواب شیرین بیخبری به سر میبرد.
در کاسه سری که بود فکر آب و نان
چون آسیا همیشه پر از گرد کلفت است
هوش مصنوعی: در ذهن کسی که همیشه به دنبال تأمین معیشت و نیازهای زندگی است، مانند آسیایی که همیشه از آرد پر شده، افکار و نگرانیهای زیادی انباشته میشود.
یک کشتی درست به ساحل نمی رسد
زین شورشی که در سر دریای وحدت است
هوش مصنوعی: کشتی به ساحل نمیرسد به خاطر این ناآرامی که در عمق دریای وحدت وجود دارد.
گوهر ز اشک ابر سرانجام می کند
صائب کسی که همچو صدف پاک طینت است
هوش مصنوعی: باران در نهایت به مروارید تبدیل میشود، مانند شخصی که مانند صدفی از نظر روحی پاک و بیآلایش است.

صائب