غزل شمارهٔ ۱۷۴۷
به هر دل آتشی از روی دلبر افتاده است
سپند ماست که از چشم مجمر افتاده است
زلال وصل تو یارب چه خاصیت دارد
کز آتش تو جهانی به کوثر افتاده است
ز خط نگشته بناگوش او غبارآلود
که عکس گرد یتیمی ز گوهر افتاده است
مرا ز گوشه عزلت مخوان به سیر بهشت
که چشم من به تماشای دیگر افتاده است
به بیشی و کمی مال نیست فقر و غنا
ز توست عالم اگر دل توانگر افتاده است
مجوی از دل بی طاقتان عشق قرار
که این سپند به صحرای محشر افتاده است
ز نافه مغز شکارافکنان کند معمور
غزال وحشی ما گرچه لاغر افتاده است
قسم به پاکی ما می خورند جوهریان
چه شد که دامن ما چون گهر تر افتاده است
ستاره ای که من از داغ عشق او دارم
به آفتاب قیامت برابر افتاده است
نگشته پشت لب او ز خط مشکین سبز
که سایه پر طوطی به شکر افتاده است
عجب که روی به آیینه سخن آرد
چنین که طوطی صائب به شکر افتاده است
غزل شمارهٔ ۱۷۴۶: نمک به دیده ام از غیرت حنا خفته استغزل شمارهٔ ۱۷۴۸: ز بس به کشتن من تیغ مایل افتاده است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به هر دل آتشی از روی دلبر افتاده است
سپند ماست که از چشم مجمر افتاده است
هوش مصنوعی: هر دلی به خاطر زیبایی معشوقش داغ و پر از عشق شده است، مانند اینکه خاکستر گرم و شعلهور از آتش دلی در چشمهای سرازیر شده است.
زلال وصل تو یارب چه خاصیت دارد
کز آتش تو جهانی به کوثر افتاده است
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، چه خاصیتی در وصال تو وجود دارد که به خاطر آتش عشق تو، جهانیان در نعمت و فیضی همچون کوثر قرار گرفتهاند؟
ز خط نگشته بناگوش او غبارآلود
که عکس گرد یتیمی ز گوهر افتاده است
هوش مصنوعی: از آثار خطی که بر روی گوش او نقش بسته، غبار و کدورت پیدا است و نشان میدهد که سایهی یتیمی به زیباییاش افتاده است.
مرا ز گوشه عزلت مخوان به سیر بهشت
که چشم من به تماشای دیگر افتاده است
هوش مصنوعی: مرا از تنهایی و انزوایم بیرون نیاورید تا به بهشت بروم، چون اکنون توجه من به چیز دیگری جلب شده است.
به بیشی و کمی مال نیست فقر و غنا
ز توست عالم اگر دل توانگر افتاده است
هوش مصنوعی: فقر و ثروت به مقدار مال و دارایی بستگی ندارد، بلکه این موضوع به نگرش و درونمایه انسانها برمیگردد. اگر دنیا در دل کسی مهربان و ثروتمند است، به این معناست که او از نظر معنوی و احساسی غنی است.
مجوی از دل بی طاقتان عشق قرار
که این سپند به صحرای محشر افتاده است
هوش مصنوعی: عشق را در دل افرادی که تحملشان کم است، جستجو نکن، زیرا این آتش مانند شعلهای بزرگ در روز قیامت در تپش است.
ز نافه مغز شکارافکنان کند معمور
غزال وحشی ما گرچه لاغر افتاده است
هوش مصنوعی: غزالی که با حالتی ضعیف افتاده، با بویی از نافه شکارچیان به زندگی ادامه میدهد.
قسم به پاکی ما می خورند جوهریان
چه شد که دامن ما چون گهر تر افتاده است
هوش مصنوعی: به پاکی و نیکی ما قسم میخورند اهل علم و ادب، اما نمیدانند که چرا گرد و غبار مشکلات و تجربیات، بر اعتبار و مقام ما نشسته است.
ستاره ای که من از داغ عشق او دارم
به آفتاب قیامت برابر افتاده است
هوش مصنوعی: ستارهای که به دلیل عشق او دلم آتش گرفته، در روز قیامت به اندازه آفتاب درخشان و برجسته شده است.
نگشته پشت لب او ز خط مشکین سبز
که سایه پر طوطی به شکر افتاده است
هوش مصنوعی: لب او به رنگ سبز و مشکین درآمده و سایه طوطی بر روی شکر افتاده است.
عجب که روی به آیینه سخن آرد
چنین که طوطی صائب به شکر افتاده است
هوش مصنوعی: عجب است که کسی به آیینه نگاه کند و اینگونه صحبت کند، مانند طوطیای که به شکر عادت کرده است.