غزل شمارهٔ ۱۷۴۵
به هیچ و پوچ مرا عمر چون شرر بسته است
ز خود برون شدن من به یک نظر بسته است
اثر ز جنت دربسته در جهان گر هست
ازان کس است که بر روی خلق در بسته است
شود ز روزن و در خانه ها غبارآلود
صفای سینه به پوشیدن نظر بسته است
مرا رفیق موافق به وجد می آرد
عزیمت سفر من به همسفر بسته است
کند جلای وطن دیده ور عزیزان را
که تا به بحر بود، دیده گهر بسته است
به خرج آتش سوزنده می رود چو شرار
چو غنچه در گره خویش هر که زر بسته است
جز این که هر نفس از پیچ و تاب می کاهد
چه طرف رشته ز نزدیکی گهر بسته است؟
مرا ز داغ، دل تیره می شود روشن
جلای سوخته من به این شرر بسته است
به آه سرد دل من چو غنچه باز شود
گشاد من به هواداری سحر بسته است
به خون خویش محال است سرخ رو نشود
ستمگری که ترا تیغ بر کمر بسته است
چنان که راحت چشم است در ندیدنها
حضور گوش به نشنیدن خبر بسته است
چرا غم دگران می کند پریشانم
اگر نه رشته جانها به یکدگر بسته است؟
صدای طبل رحیل است شادیانه او
کسی که توشه به اندازه سفر بسته است
به خرج می رود آخر درین جهان صائب
چو سکه هر که دل خویش را به زر بسته است
غزل شمارهٔ ۱۷۴۴: گشاد دل به سخنهای آشنا بسته استغزل شمارهٔ ۱۷۴۶: نمک به دیده ام از غیرت حنا خفته است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به هیچ و پوچ مرا عمر چون شرر بسته است
ز خود برون شدن من به یک نظر بسته است
هوش مصنوعی: عمر من مانند جرقهای بیارزش به هیچ و پوچ میگذرد و تنها با یک نگاه میتوانم از این وضعیت رهایی پیدا کنم.
اثر ز جنت دربسته در جهان گر هست
ازان کس است که بر روی خلق در بسته است
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا اثری از بهشت وجود دارد، این اثر متعلق به کسی است که در برابر مردم در خود را بسته و دوری گزیده است.
شود ز روزن و در خانه ها غبارآلود
صفای سینه به پوشیدن نظر بسته است
هوش مصنوعی: از روزن و در خانهها غبار نشسته است و دلها برای مشاهده زیباییها، در پس پردهها پنهان ماندهاند.
مرا رفیق موافق به وجد می آرد
عزیمت سفر من به همسفر بسته است
هوش مصنوعی: دوستی همچون رفیق من باعث شادابی و نشاط من میشود، زیرا تصمیم به سفر من به همراه همسفرم بستگی دارد.
کند جلای وطن دیده ور عزیزان را
که تا به بحر بود، دیده گهر بسته است
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به موضوع دوری از وطن و دیدن عزیزان اشاره میکند. او میگوید هنگامی که انسان از وطن دور میشود، چشمانش به دوری عزیزان خیره میماند و مانند مرواریدی که در دریا قرار دارد، ارزش و زیبایی را در دل خود نگه میدارد. این تصویر بیانگر حسرت و longing است که در دل انسان نسبت به وطن و عزیزانش وجود دارد.
به خرج آتش سوزنده می رود چو شرار
چو غنچه در گره خویش هر که زر بسته است
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مانند شرارهی آتش که به صورت سوزندهای میسوزد و به غنچهای که در گرهی خود پیچیده است شباهت دارد، افرادی که خود را در چیز با ارزشی چون زر محصور کردهاند، در معرض خطرات و آسیبها هستند. به نوعی، وقتی انسانها به اشیاء مادی وابسته میشوند، ممکن است دچار آسیب و خطر شوند.
جز این که هر نفس از پیچ و تاب می کاهد
چه طرف رشته ز نزدیکی گهر بسته است؟
هوش مصنوعی: در هر لحظه که میگذرد، از شدت و پیچیدگی زندگی کم میشود. چه اینکه ارتباط نزدیکی با گوهری ارزشمند برقرار کردهایم.
مرا ز داغ، دل تیره می شود روشن
جلای سوخته من به این شرر بسته است
هوش مصنوعی: درد و غم درونم باعث شده که احساس روشنی و امید داشته باشم، اما زخمهای گذشته هنوز هم در من پابرجاست و به نوعی به آنها وابستهام.
به آه سرد دل من چو غنچه باز شود
گشاد من به هواداری سحر بسته است
هوش مصنوعی: دل من همچون غنچهای است که با آه سردی باز میشود. من به خاطر عشق و علاقهام به سحر، بسته و محافظت شدهام.
به خون خویش محال است سرخ رو نشود
ستمگری که ترا تیغ بر کمر بسته است
هوش مصنوعی: در شرایطی که ستمگر بر تو چیره شده و تیغی به کمر تو زده است، غیرممکن است که با خون خود بتوانی وضعیت را تغییر دهی و ستمگر را شرمنده کنی.
چنان که راحت چشم است در ندیدنها
حضور گوش به نشنیدن خبر بسته است
هوش مصنوعی: افراد گاهی با نادیده گرفتن یا نشنیدن برخی مسائل، میتوانند به آرامش بیشتری دست یابند. به عبارت دیگر، گاه عدم آگاهی و بیخبری موجب آرامش خاطر میشود.
چرا غم دگران می کند پریشانم
اگر نه رشته جانها به یکدگر بسته است؟
هوش مصنوعی: چرا باید از غم دیگران ناراحت باشم اگر همانطور که جانها به هم پیوستهاند، ما هم به هم ارتباط داریم؟
صدای طبل رحیل است شادیانه او
کسی که توشه به اندازه سفر بسته است
هوش مصنوعی: صدای طبل سفری به گوش میرسد، و این نشانه شادی است برای کسی که به اندازه کافی وسایل و توشهٔ سفر خود را آماده کرده است.
به خرج می رود آخر درین جهان صائب
چو سکه هر که دل خویش را به زر بسته است
هوش مصنوعی: در نهایت، در این دنیا هزینهای صرف میشود. مانند سکهای که برای هر کسی که قلبش را به طلا پیوند زده، به کار میرود.