گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۴۴

گشاد دل به سخنهای آشنا بسته است
نشاط گل به سبکدستی صبا بسته است
تو گم نگشته ای از خویشتن، چه می دانی
که شمع رشته به انگشت خود چرا بسته است؟
مکن ملاحظه از شرم، حرف ما بشنو
که این طلسم به یک حرف آشنا بسته است
ز نقش اطلس و دیبا موافقت مطلب
که نقشهای موافق به بوریا بسته است
گناه روی به آیینه می کند نسبت
سیه دلی که کمر در شکست ما بسته است
چو موج محو شو اینجا که تخته تعلیم
در رسیدن دریا به ناخدا بسته است
ندیده سختی از ایام، دل نگردد نرم
که روسفیدی گندم به آسیا بسته است
فراغبال درین بوستان نمی باشد
که بوی سنبل و گل، دام در هوا بسته است
قدم ز خاک شهیدان کشیده ای عمری است
نصیحت که به پای تو این حنا بسته است؟
نماند ناخن تدبیر در کفم صائب
که این گره به سر زلف مدعا بسته است؟

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گشاد دل به سخنهای آشنا بسته است
نشاط گل به سبکدستی صبا بسته است
هوش مصنوعی: دل خوش و گشاده‌ای به گفتگوهای آشنا تعلق دارد و شادی گل نیز به نرمی و لطافت نسیم سپرده شده است.
تو گم نگشته ای از خویشتن، چه می دانی
که شمع رشته به انگشت خود چرا بسته است؟
هوش مصنوعی: تو نباختی خود را، پس چه می‌دانی که چرا شمع، رشته‌ای به انگشت خود بسته است؟
مکن ملاحظه از شرم، حرف ما بشنو
که این طلسم به یک حرف آشنا بسته است
هوش مصنوعی: نگران شرم و حیا نباش، فقط به سخن ما توجه کن؛ زیرا این راز فقط با یک کلمه آشنا شکسته می‌شود.
ز نقش اطلس و دیبا موافقت مطلب
که نقشهای موافق به بوریا بسته است
هوش مصنوعی: این بیت به طور کلی به این مفهوم اشاره دارد که زیبایی و ارزش برخی از نقش‌ها و الگوها، به دوخت و بافت آنها بستگی دارد. اگرچه ممکن است برخی الگوها روی پارچه‌های گران‌قیمتی مانند اطلس و دیبا طراحی شده باشند، اما در نهایت، طرح‌های زیبا و دلنشین می‌توانند بر روی پارچه‌های ساده‌تری مانند بوریا نیز خلق شوند. این بیانگر این است که زیبایی واقعی به مواد و ظواهر تبدیل نمی‌شود، بلکه به هنر و خلاقیتی مرتبط است که در خلق آنها به کار رفته است.
گناه روی به آیینه می کند نسبت
سیه دلی که کمر در شکست ما بسته است
هوش مصنوعی: گناه به آیینه نگاه می‌کند، مثل دلی که با افسردگی و غم بسته شده است.
چو موج محو شو اینجا که تخته تعلیم
در رسیدن دریا به ناخدا بسته است
هوش مصنوعی: مثل موجی که ناپدید می‌شود، در اینجا خاموش شو، زیرا تخته‌ای که راه رسیدن دریا به ناخدا را نشان می‌دهد، آماده است.
ندیده سختی از ایام، دل نگردد نرم
که روسفیدی گندم به آسیا بسته است
هوش مصنوعی: اگر کسی تجربه‌های تلخ و سختی‌های زندگی را نداشته باشد، نمی‌تواند دلش نرم و مهربان شود، چرا که مانند گندم که در آسیاب برای سفید شدن باید فشار و سختی‌های زیادی را تحمل کند، انسان نیز باید از آزمایش‌ها و دشواری‌ها عبور کند تا به رشد و بلوغ عاطفی برسد.
فراغبال درین بوستان نمی باشد
که بوی سنبل و گل، دام در هوا بسته است
هوش مصنوعی: در این باغ آرامش و آسایش وجود ندارد؛ زیرا عطر سنبل و گل در فضا پخش شده و به دامهایی که در هوا است، گرفتار شده است.
قدم ز خاک شهیدان کشیده ای عمری است
نصیحت که به پای تو این حنا بسته است؟
هوش مصنوعی: سال‌هاست که قدم‌های تو به زمین شهیدان رسیده و این در حالی است که نصیحت‌ها به پای تو گره خورده و رنگ حنا به خود گرفته‌اند.
نماند ناخن تدبیر در کفم صائب
که این گره به سر زلف مدعا بسته است؟
هوش مصنوعی: در دست من دیگر نشانه‌ای از تدبیر و اندیشه باقی نمانده است، زیرا این مشکل و موضوع به پیچیدگی و سختی‌ای گره خورده است که به سر زلف درخواست و خواسته من تعلق دارد.