غزل شمارهٔ ۱۷۴۳
مرا به سیل سبکسیر رشک می آید
که غیر صدق طلب راهبر نخواسته است
کباب همت آن سایل تهیدستم
که غیر داغ چراغ دگر نخواسته است
خوشا کسی که درین خاکدان به جز در دل
گشادکار خود از هیچ در نخواسته است
ز مال خویش نبیند جهان نوردی خیر
که سود بهر کسان از سفر نخواسته است
طمع مدار ز تن پروران ترانه عشق
نوا کسی ز نی پر شکر نخواسته است
به سنگ، سنگ محال است سینه صاف شود
دل رحیم کس از هم گهر نخواسته است
ز ما به دست دعا همچو سرو قانع شو
که کس ز مردم آزاده بر نخواسته است
بس است گوهر شهوار آب، شیرینی
کسی ز چشمه شیرین گهر نخواسته است
نشاط روی زمین زیر آسمان صائب
ازان کس است که تاج و کمر نخواسته است
مسلم است شجاعت بر آن کسی صائب
که پیش تیر حوادث سپر نخواسته است
ترا کسی که به آه سحر نخواسته است
ز نخل زندگی خویش برنخواسته است
به کاوش مژه خون مرا دلیر بریز
که خونبها کسی از نیشتر نخواسته است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا به سیل سبکسیر رشک می آید
که غیر صدق طلب راهبر نخواسته است
هوش مصنوعی: من به سیل سبکسیر حسودی میکنم؛ زیرا غیر از جستجوی حقیقت و صداقت، راهبری نخواسته است.
کباب همت آن سایل تهیدستم
که غیر داغ چراغ دگر نخواسته است
هوش مصنوعی: آرزو و تلاش آن کسی که نیازمند و بیچیز است، تنها در پی یک چیز مهم و اساسی بوده و به دنبال چیز دیگری نیست.
خوشا کسی که درین خاکدان به جز در دل
گشادکار خود از هیچ در نخواسته است
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در این دنیای خاکی، فقط از دل گشاده و ظرفیت خود میخواهد و جز آن، هیچ چیزی را از دیگران نمیطلبد.
ز مال خویش نبیند جهان نوردی خیر
که سود بهر کسان از سفر نخواسته است
هوش مصنوعی: کسی که فقط به فکر خود باشد و نفعی برای دیگران نبیند، نمیتواند از دنیا بهرهمند شود. زیرا سود سفر و تلاش او در نهایت برای دیگران خواهد بود، نه فقط برای خودش.
طمع مدار ز تن پروران ترانه عشق
نوا کسی ز نی پر شکر نخواسته است
هوش مصنوعی: به دنبال سود و فایده از کسانی که به عشق و هنر مشغولند نباش، چرا که هیچ کس از نی که ترانهی شیرین میزند چیزی نخواسته است.
به سنگ، سنگ محال است سینه صاف شود
دل رحیم کس از هم گهر نخواسته است
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره شده که سختیها و مشکلات زندگی نمیتوانند قلب نیکوکاران را به سختی و خشونت وادار کنند. همچنین بیان میشود که هیچ انسانی نمیتواند از دیگری خواستهای داشته باشد که بر اساس طبیعتش درست نیست. به طور کلی، این شعر به تعهد و صداقت دلهای خوب میپردازد.
ز ما به دست دعا همچو سرو قانع شو
که کس ز مردم آزاده بر نخواسته است
هوش مصنوعی: از ما خواسته میشود که مانند سرو، با دعا و درخواست از خدا راضی باشیم، چون هیچکس از بین مردم آزاده به خاطر خودخواهی و خواستههای شخصیاش بلند نشده است.
بس است گوهر شهوار آب، شیرینی
کسی ز چشمه شیرین گهر نخواسته است
هوش مصنوعی: به اندازه کافی از زیباییها و لذایذ دنیا بهرهمند شدهایم و هیچ کس به دنبال شیرینی و خوشی از جای دیگری نیست.
نشاط روی زمین زیر آسمان صائب
ازان کس است که تاج و کمر نخواسته است
هوش مصنوعی: سرزندگی و شادابی روی زمین زیر آسمان از آنِ کسی است که تمایلی به قدرت و مقام ندارد.
مسلم است شجاعت بر آن کسی صائب
که پیش تیر حوادث سپر نخواسته است
هوش مصنوعی: شجاعت واقعی متعلق به کسی است که در برابر مشکلات و سختیها هیچ گونه تدبیری برای دفاع از خود ندارد و با روحیهای پذیرای چالشها به جلو میرود.
ترا کسی که به آه سحر نخواسته است
ز نخل زندگی خویش برنخواسته است
هوش مصنوعی: کسی که در دل سحر و ناز و تنهایی، تو را نمیخواهد، هیچگاه از زندگیاش بهرهای نبرده است.
به کاوش مژه خون مرا دلیر بریز
که خونبها کسی از نیشتر نخواسته است
هوش مصنوعی: به دنبال زیبایی و عشق میروم و اگر برای این کار جانم را هم بدهم، بیپروا عمل میکنم؛ زیرا هیچکس برای گرفتن انتقام از درد و رنجی که کشیده، از دیگران چیزی نخواسته است.