گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۱۵

سحاب گرد کدورت شراب صبحدم است
نشاط روی زمین در رکاب صبحدم است
صفای چهره شبنم، گل سحرخیزی است
نقاب دولت بیدار، خواب صبحدم است
دمی که تیره نباشد، دم مسیحایی است
شبی که خوش گذرد در حساب صبحدم است
ز تیغ او جگر زخم تازه می گردد
که صیقل دل مخمور، آب صبحدم است
جهان ز پرتو خورشید غوطه زد در تیغ
هنوز شبنم ما مست خواب صبحدم است
مباد صرف کنی اشک و آه را بی وقت
که این متاع گرانمایه، باب صبحدم است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سحاب گرد کدورت شراب صبحدم است
نشاط روی زمین در رکاب صبحدم است
هوش مصنوعی: ابرها مایه کدورت و غم را به همراه دارند، اما شادی و شادابی زمین به منتظر صبحدم و طلوع آفتاب است.
صفای چهره شبنم، گل سحرخیزی است
نقاب دولت بیدار، خواب صبحدم است
هوش مصنوعی: چهره‌ی شفاف شبنم، زیبایی گل‌هایی است که در صبح زود شکفته می‌شوند. در واقع، شبنم نشان‌دهنده‌ی زندگی و سرزندگی طبیعت است و در عین حال خواب شب را به تصویر می‌کشد که در سحرگاه به آرامی رنگ می‌بازد.
دمی که تیره نباشد، دم مسیحایی است
شبی که خوش گذرد در حساب صبحدم است
هوش مصنوعی: زمانی که حیات شاد و خوش باشد، می‌توان آن را به حساب لحظات روشنی که در آینده خواهد آمد، نوشت. لحظه‌ای که تیره و تار نیست، مانند لحظات مسیحایی و نیکو به شمار می‌رود.
ز تیغ او جگر زخم تازه می گردد
که صیقل دل مخمور، آب صبحدم است
هوش مصنوعی: ز خنجر او، زخم جدیدی بر دل ایجاد می‌شود، چرا که آرامش و شفافیت دل فراری، مانند آب سپیده دم است.
جهان ز پرتو خورشید غوطه زد در تیغ
هنوز شبنم ما مست خواب صبحدم است
هوش مصنوعی: دنیا با نور خورشید در حال درخشیدن است، اما هنوز خواب آلودگی صبحگاهی بر ما سایه افکنده و ما در حالت خواب به سر می‌بریم.
مباد صرف کنی اشک و آه را بی وقت
که این متاع گرانمایه، باب صبحدم است
هوش مصنوعی: هرگز زیبایی و احساسات خود را در زمانی بیهوده و بی‌فایده خرج نکن، زیرا این احساسات باارزش و نایاب در ساعات ابتدایی صبح معنا و ارزش بیشتری دارند.