اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یارب از دل مشرق نور هدایت کن مرا
از فروغ چشم خورشید قیامت کن مرا
هوش مصنوعی: ای خدا، از دل مشرق، نور هدایت را به من عطا کن و از درخشش چشمان خورشید قیامت به من نیرو و روشنایی ببخش.
تا به کی گرد خجالت زنده در خاکم کند؟
شسته رو چون گوهر از باران رحمت کن مرا
هوش مصنوعی: تا کی باید به خاطر خجالت در زمین زندگی کنم؟ مثل گوهری که از باران رحمت پاک شده، مرا نیز پاک کن.
خانه آرایی نمی آید ز من همچون حباب
موج بی پروای دریای حقیقت کن مرا
هوش مصنوعی: کسانی که میخواهند در کار خانهآرایی و زیبایی فریبنده باشند، نمیتوانند به اندازه خود من از زیبا شدن و دلنشین کردن فضا بهرهمند شوند. مانند حبابی که در دل دریا میرقصد و بیپرواست، مرا نیز در حقیقت خود به گونهای آزاد و بیپروایی نشان بده.
استخوانم سرمه شد از کوچه گردی های حرص
خانه دار گوشه چشم قناعت کن مرا
هوش مصنوعی: از شدت دوری و گشت و گذار در کوچههای زندگی، استخوانم ضعیف و رنگین شده است. تنها با رضایت و قناعت در گوشهای از زندگی میتوانی به من آرامش ببخشی.
چند باشد شمع من بازیچه باد فنا؟
زنده جاوید از دست حمایت کن مرا
هوش مصنوعی: چند روزی که من مثل شمعی هستم که به آسانی توسط باد خاموش میشود؟ لطفاً از من حمایت کن تا همیشه زنده بمانم.
بهر تعمیر گهر گرد یتیمی لایق است
از غبار خاکساری ها عمارت کن مرا
هوش مصنوعی: برای احیای و بازسازی ارزشهای گرانبها، باید تلاش کرد و از تواضع و خاکساری بهره گرفت تا من را بسازند و بازسازی کنند.
خشک بر جا مانده ام چون گوهر از افسردگی
آتشین رفتار چون اشک ندامت کن مرا
هوش مصنوعی: من به شدت از دنیا جدا شدم و مانند یک گوهر بیحرکت ماندهام. رفتارهای آتشین و تند تو، به من احساس افسردگی میدهد. لطفاً با ندامت و پشیمانی از من برخورد کن.
گرچه در صحبت همان در گوشه تنهائیم
از فراموشان امن آباد عزلت کن مرا
هوش مصنوعی: هرچند که در گفتگو هستیم و به نظر میرسد در کنار هم هستیم، اما در عمق وجود خود تنها هستیم. از کسانی که فراموش شدهاند، خواهش میکنم که مرا به مکانی امن و آرام دعوت کنند.
از خیالت در دل شبها اگر غافل شوم
تا قیامت سنگسار از خواب غفلت کن مرا
هوش مصنوعی: اگر در دل شبها از فکر تو غافل شوم، تا ابد باید به خاطر این غفلت مجازات شوم و سنگسار شوم.
بی طفیلی نیست مهمانخانه اهل کرم
با سیه رویی به کار اهل جنت کن مرا
هوش مصنوعی: در مهمانخانه افرادی که به بخشش و کرم مشهورند، بدون وجود کسی که به آنجا بیاید، هیچ چیز نمیتواند به کار بیفتد. من که چهرهام تیره است، از خدا خواستهام که به من هم از نعمتهای بهشتی عطا کند.
گر ندانم قدر تلخی های شورانگیز عشق
زهر در کام از شکرخند حلاوت کن مرا
هوش مصنوعی: اگر ندانم ارزش تلخیهای دلنشین عشق را، پس با لبخند شیرینیات زهر را برایم شکرین کن.
در خرابی هاست چون چشم بتان تعمیر من
مرحمت فرما ز ویرانی عمارت کن مرا
هوش مصنوعی: در ویرانیها، مانند چشمهای معشوقان، امید به ترمیم و بهبود من را به من عطا کن تا بتوانم از ویرانهها دوباره بنایی بسازم.
(خال عصیان برنمی تابد دل خونین من
لاله بی داغ صحرای قیامت کن مرا)
هوش مصنوعی: دل خونین من تحمل نداشته و نمیتواند خال گناه را ببیند. ای لاله، مرا بیدغدغه و بیدردی روز قیامت زنده کن.
از فضولی های خود صائب خجالت می کشم
من که باشم تا کنم تلقین که رحمت کن مرا؟
هوش مصنوعی: من از کنجکاویهای بیمورد خود خجالت میکشم و نمیدانم که چرا باید وجود داشته باشم تا از کسی بخواهم که به من رحم کند.
حاشیه ها
1392/02/08 06:05
امین کیخا
پروا ، توجه هم هست
1392/02/08 06:05
امین کیخا
قناعة همان خرسندی است ، از این رو خوشنودی و خرسندی کمی دیگرسان هستند
ز ویرانی عمارت کن مرا به جای بسازم خیلی زیباست و همینطور القاِ رحمت
1392/04/09 21:07
محمد بهمنی
به نظر می رسد در بیت چهارم، چشم قناعت را در مقابل چشم طمع و حرص و افزونخواهی آورده، که موجب فرسایش روح و جسم آدمی می شود و آن را تشبیه به سرمه ای می کند که در نهایت باعث کوری و ندیدن زیباییهای جهان می شود.
1392/07/07 10:10
نسرین رضایی
به نظر صائب خجالت وشرمساری انسان را زنده زنده در خاک می کند شرمساری بدتر از مردن است.دربیت سوم بین موج وحباب تفاوت وجود دارد موج دنیاگرا نیست وبه فکر ساختن خانه نیست یه دفعه عظیم وبزرگ می خرزوشد وبعد هم خود نابود میشود وهرچه سر راهش هست را نابود میکند اما حباب با انهمه کوچکی به ساختن خانه ای برای خویش است.
سرمه شدن یعنی پودر شدن نابود شدن صائب تاکید می کند که انسان حریص وازمند تهایتا از حرص وطمع اسیب می بیند اما قناعت موجب سعادت وسلامت است
مهمترین نکته در بیت اخر اوردن من که باشمن که در این بیت برای تحقیر وکوچکی امده یعنی من چه کسی هستم که از خداوند بخواهم که به من مرحمت کند.من که باشم که بر ان خاطر عاطل بگذرم
1392/07/07 20:10
امین کیخا
با درود به شما چنانچه فرموده اید در فرانسه تو و شما با هم فرق دارد و در روزگار روشنگری در ایران مشروطه هم وامگیری از فرانسه بسیار زیاد بوده است گویا این را از فرانسه گرفته اند . در میان نیمزبانها و گویش ها تنها لهجه بختیاری را سراغ دارم که به تو می گوید تو اما به شما می گوید ایسا که همان شما است .
1399/07/30 10:09
حمیدرضارستمی
موج بی پروای دریای حقیقت!... بسیار زیبا وپرمحتوا.