گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۰۵

جهان به راه شناسان دیده ور تنگ است
فضای بادیه بر چشم راهبر تنگ است
ز آفتاب جهانتاب، شکوه ات بیجاست
ترا که کاسه دریوزه چون قمر تنگ است
به جوش مستی ما ظرف آسمان چه کند؟
که لامکان به روانهای بیخبر تنگ است
به بوسه ای دل ما شاد کن در آخر حسن
که وقت ما و تو ای نازنین پسر تنگ است
سیه ز تنگی جا گشت خون لاله من
فضای دست بر این آتشین جگر تنگ است
به آسمان چه گریزی ز عشق بی زنهار؟
که دست تیغ درازست و این سپر تنگ است
به وسعت نظر از رزق صلح کن زنهار
که صاحبان زر و سیم را نظر تنگ است
میان بادیه در تنگنای زندانی
ترا که دایره خلق در سفر تنگ است
چه سود قرب کریمان خسیس طبعان را؟
که سوزن ار چه ز عیسی بود، نظر تنگ است
کجا در آن دل سنگین کند سرایت آه؟
که رشته پر گره و کوچه گهر تنگ است
برون میار سر از کنج آشیان صائب
که رشته کوته و میدان بال و پر تنگ است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جهان به راه شناسان دیده ور تنگ است
فضای بادیه بر چشم راهبر تنگ است
هوش مصنوعی: جهان برای کسانی که در زمینه‌ی شناخت و آگاهی تخصص دارند، محدود و تنگ به نظر می‌رسد. همچنین، برای کسی که به هدایت و رهبری در مسیر بادیه می‌پردازد، فضا و دیدگاهش نیز محدود است.
ز آفتاب جهانتاب، شکوه ات بیجاست
ترا که کاسه دریوزه چون قمر تنگ است
هوش مصنوعی: به خاطر جلال و زیبایی که از خورشید به ذاتی خود داری، نباید خود را اندک و کم ارزش بدانید، چون مانند خورشید، فضیلت و عظمت شما فراتر از آن است که در کاسه‌ای محدود و تنگ جا بگیرید.
به جوش مستی ما ظرف آسمان چه کند؟
که لامکان به روانهای بیخبر تنگ است
هوش مصنوعی: مستی و شوق عمیق ما چقدر می‌تواند آسمان را تحت تأثیر قرار دهد؟ زیرا فضا و بی‌نهایت برای روح‌های بی‌خبر و نا آشنا تنگ و محدوده است.
به بوسه ای دل ما شاد کن در آخر حسن
که وقت ما و تو ای نازنین پسر تنگ است
هوش مصنوعی: دلمان را با یک بوسه خوشحال کن، زیرا زمان ما و تو، ای نازنین، محدود و کم است.
سیه ز تنگی جا گشت خون لاله من
فضای دست بر این آتشین جگر تنگ است
هوش مصنوعی: به خاطر کمبود جا، خون لاله من به رنگ سیاه درآمد. فضای دست من بر این جگر داغ و ملتهب بسیار تنگ است.
به آسمان چه گریزی ز عشق بی زنهار؟
که دست تیغ درازست و این سپر تنگ است
هوش مصنوعی: به کجا می‌خواهی از عشق فرار کنی؟ که در این مسیر خطرهای جدی وجود دارد و همچنین امکانات دفاعی تو بسیار محدود است.
به وسعت نظر از رزق صلح کن زنهار
که صاحبان زر و سیم را نظر تنگ است
هوش مصنوعی: با دیدی وسیع و گسترده به نعمت‌های زندگی نگاه کن، و از درگیری‌های کوچک و دم‌دستی دوری کن، چون افرادی که مال و ثروت دارند، معمولاً نگرش محدودی دارند.
میان بادیه در تنگنای زندانی
ترا که دایره خلق در سفر تنگ است
هوش مصنوعی: در دل بیابان و در گرفتار زندانی، تو را می‌بینم که در دایره‌ی محدود زندگی با دشواری در حال سفر هستی.
چه سود قرب کریمان خسیس طبعان را؟
که سوزن ار چه ز عیسی بود، نظر تنگ است
هوش مصنوعی: چه فایده‌ای دارد که افراد بخشنده و بزرگوار، به کسانی که طبیعت خسیسی دارند نزدیکی کنند؟ زیرا حتی اگر سوزن هم از وجود عیسی (ع)، یعنی انسان کامل و با عظمت، باشد، در نهایت به خاطر تنگ‌نظری‌شان به آن ارزش نخواهند داد.
کجا در آن دل سنگین کند سرایت آه؟
که رشته پر گره و کوچه گهر تنگ است
هوش مصنوعی: کجا می‌توانی در دل سنگین خود آه و ناله‌ای به راه اندازی؟ که ارتباطات پیچیده و مشکلات زندگی، راهی تنگ و دشوار در پیش روی ماست.
برون میار سر از کنج آشیان صائب
که رشته کوته و میدان بال و پر تنگ است
هوش مصنوعی: خود را از گوشه‌ی منزلی که در آن هستی بیرون بیاور، چرا که فضای رشد و آزادی‌ات محدود است و نمی‌توانی به توانایی‌های کاملت دست یابی.

حاشیه ها

1398/05/04 11:08
شهاب

فضای دشت برین آتشین جگر تنگ است