غزل شمارهٔ ۱۶۹۹
اگر چه زلف ترا دل ز کفر تاریک است
ز خط، لب تو گناهی به توبه نزدیک است
ز قرب سیمبران با نگاه دور بساز
که رشته را ز گهر بهره رنج باریک است
ز خود برآمدگان زود می رسند به کام
به بوی پیرهن این راه دور نزدیک است
ز نقش پای تو چون مهر خیره گردد چشم
فسانه ای است که پای چراغ تاریک است
نماز شام شود ساقط از سحرخیزان
شب وصال تو از بس به صبح نزدیک است!
اگر به فکر میانش فتاده ای صائب
مپوش چشم چو سوزن که راه باریک است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر چه زلف ترا دل ز کفر تاریک است
ز خط، لب تو گناهی به توبه نزدیک است
هوش مصنوعی: اگرچه زلف تو دل را به آتش گناه کشانده و تاریک کرده است، اما لبان تو به قدری زیبا هستند که حتی نزدیک شدن به توبه را نیز ممکن میسازند.
ز قرب سیمبران با نگاه دور بساز
که رشته را ز گهر بهره رنج باریک است
هوش مصنوعی: از دور به زیباییهای زندگی توجه کن و تلاش کن که پیوندها و ارتباطات را با زیباییهای ارزشمند بسازی، زیرا این ارتباطات به دقت و ظرافت نیاز دارند و حفظ آنها زحمت میطلبد.
ز خود برآمدگان زود می رسند به کام
به بوی پیرهن این راه دور نزدیک است
هوش مصنوعی: افرادی که از خودشان حرکت کردهاند، به راحتی و سریعاً به خواستههایشان میرسند. بوی پیراهن نشانهای است که این مسیر طولانی، در واقع نزدیک به نظر میرسد.
ز نقش پای تو چون مهر خیره گردد چشم
فسانه ای است که پای چراغ تاریک است
هوش مصنوعی: چشمها به نقشه پای تو خیره میشوند، زیرا این نقشه همچون افسانهای است که در تاریکی زیر چراغی به وجود آمده است.
نماز شام شود ساقط از سحرخیزان
شب وصال تو از بس به صبح نزدیک است!
هوش مصنوعی: نماز شب، که مخصوص کسانی است که شب را بیدار میمانند و به عبادت میپردازند، در نزدیکی صبح دیگر واجب نیست، چون به زودی صبح میرسد. در اینجا اشارهای به نزدیکی صبح و کاهش تلاش برای عبادت در شب، به خاطر نزدیک شدن به صبح وجود دارد.
اگر به فکر میانش فتاده ای صائب
مپوش چشم چو سوزن که راه باریک است
هوش مصنوعی: اگر به فکر someone در دل داری، بیتردید به او توجه کن؛ چرا که در این راه باریک و دشوار، نباید چشمانت را مثل سوزنی ببندی و از دیدن او غافل شوی.

صائب