گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۹۲

زمین ز سایه ابر بهار گلپوش است
ز جوش لاله و گل خون خاک در جوش است
نسیم لطف بهار از شمار بیرون است
فغان که غنچه این باغ، تنگ آغوش است
ازان جهان حلاوت همین خبر دارم
که رخنه دل هر مور، چشمه نوش است
فریب عجز مخور از ضعیف نالی خصم
که مرگ رهرو غافل ز چاه خس پوش است
دهان مار شد از حرف تلخ، گوش مرا
خوشا کسی که درین بزم پنبه در گوش است
به چشم سلسله زلف آب می گردد
چه روشنی است که با صبح آن بناگوش است
فروغ گوهر بینش گرفته است غبار
تمیز مردم این روزگار در گوش است
در آن مقام که من قطره می زنم صائب
غبار هستی کونین، گرد پاپوش است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زمین ز سایه ابر بهار گلپوش است
ز جوش لاله و گل خون خاک در جوش است
هوش مصنوعی: زمین زیر سایه ابرهای بهاری پوشیده از گل و سرشار از زیبایی لاله‌ها و گل‌هاست و خاک از این انرژی و شادابی در حال غلیان و زندگی است.
نسیم لطف بهار از شمار بیرون است
فغان که غنچه این باغ، تنگ آغوش است
هوش مصنوعی: نسیم ملایم بهار به قدری خوشایند و زیباست که نمی‌توان آن را اندازه‌گیری کرد. اما در دل افسوس می‌خورم که غنچه‌های این باغ، به دلیل تنگی و محدودیت‌هایشان، نمی‌توانند آن لطف و زیبایی را به طور کامل در آغوش بگیرند.
ازان جهان حلاوت همین خبر دارم
که رخنه دل هر مور، چشمه نوش است
هوش مصنوعی: از این دنیا تنها چیزی که برایم شیرین است، این است که هر سمساری از دلش یک چشمه نوشین دارد.
فریب عجز مخور از ضعیف نالی خصم
که مرگ رهرو غافل ز چاه خس پوش است
هوش مصنوعی: از ضعف و ناتوانی دشمن فریب نخور، زیرا مرگ به سراغ کسانی می‌آید که بی‌دقت و غافل‌اند. این افراد به آسانی به سقوط و خطر می‌افتند.
دهان مار شد از حرف تلخ، گوش مرا
خوشا کسی که درین بزم پنبه در گوش است
هوش مصنوعی: زبان مار به تندی سخن می‌گوید و از گفته‌های تلخ پر از زهر شده است، اما خوشا به حال کسی که در این مهمانی، خود را از شنیدن این حرف‌ها دور نگه داشته و با قرار دادن پنبه در گوشش، توانسته است از شنیدن آن‌ها خود را محروم کند.
به چشم سلسله زلف آب می گردد
چه روشنی است که با صبح آن بناگوش است
هوش مصنوعی: در این بیت به زیبایی و درخشندگی موهای معشوق اشاره می‌شود که مانند آب درخشان است. همچنین، صبحگاهان نور خورشید به زیبایی آن افزوده و چهره معشوق را روشن‌تر می‌کند. این توصیف نشان‌دهندهٔ جذابیت و زیبایی خاصی است که در بیداری صبحگاه در چهرهٔ معشوق نمایان می‌شود.
فروغ گوهر بینش گرفته است غبار
تمیز مردم این روزگار در گوش است
هوش مصنوعی: نور دانش و بینش در دل‌اندیشه‌ها پنهان است و مردم این زمان، به مانند غبار، به سادگی و روشنایی دچار نقص و آلودگی شده‌اند.
در آن مقام که من قطره می زنم صائب
غبار هستی کونین، گرد پاپوش است
هوش مصنوعی: در آن مکان که من به خویشتن کوچکی حس می‌کنم، شواهد دنیای مادی همچون گرد و غبار، در حقیقت ناچیز و بی‌ اهمیت هستند.

حاشیه ها

1399/04/10 15:07
علیرضا

در بیت پنجم گوش به دهان مار تشبیه شده؟ وجه شبه چیست؟

1399/04/10 15:07
nabavar

گرامی علیرضا
دهان مار شد از حرف تلخ، گوش مرا
سخنان تلخ را به زهرِ مار تشبیه کرده، از بس که تلخ شنیده، گوش او مانند دهان مار پر زهر شده.