غزل شمارهٔ ۱۶۷۸
دل شکسته به قرب خدای راهبرست
که شیشه چون شکند در دکان شیشه گرست
صفای آب روان بیشتر ز استاده است
چه نعمتی است که عمر عزیز در گذرست
ز دست کوته خود ناامید چون باشم؟
که جای بهله کوتاه دست بر کمرست
شبی است همچو شب زلف او دراز مرا
که آفتاب قیامت ستاره سحرست
زنان سوخته رزقش همیشه آماده است
چو لاله هر که درین باغ آتشین جگرست
تو آن نه ای که به دوری ز دیده دور شوی
که روزگار جوانی همیشه در نظرست
شعور، آینه دار هزار تفرقه است
خوشا کسی که ز وضع زمانه بیخبرست
شراب لعل به اندازه صرف کن زنهار
که خون زیاده چو گردید رزق نیشترست
ز حسن بیش بود بهره دوربینان را
گل نچیده دوامش ز چیده بیشترست
ز خار تشنه جگر نگذرند صائب خشک
که پای آبله پایان عشق دیده ورست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل شکسته به قرب خدای راهبرست
که شیشه چون شکند در دکان شیشه گرست
هوش مصنوعی: دل شکسته به نزد خداوندی میرسد که هدایتکننده است، همانطور که وقتی شیشهای شکسته میشود، به دکان شیشهگر میرود تا ترمیم شود.
صفای آب روان بیشتر ز استاده است
چه نعمتی است که عمر عزیز در گذرست
هوش مصنوعی: آب زلال و روان دارای صفای بیشتری است، زیرا زندگی همواره در حال عبور و گذر است و این خود نعمتی بزرگ به حساب میآید.
ز دست کوته خود ناامید چون باشم؟
که جای بهله کوتاه دست بر کمرست
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم ناامید باشم از دست کوتاه خود، وقتی که در جای مناسب، دست بر کمرم قرار دارد؟
شبی است همچو شب زلف او دراز مرا
که آفتاب قیامت ستاره سحرست
هوش مصنوعی: این شب به طول و زیبایی شبهای زلف اوست و برای من، نور خورشید قیامت همچون ستارههای صبحگاه میدرخشد.
زنان سوخته رزقش همیشه آماده است
چو لاله هر که درین باغ آتشین جگرست
هوش مصنوعی: زنان سوخته، کسانی هستند که همیشه از نعمتها و روزیهای خود بهرهمند میشوند، مانند لالهای که در باغی پر از آتش و حرارت میروید. کسانی که در این شرایط سخت و دشوار زندگی میکنند، همچنان بر استقامت و پایداری خود میافزایند.
تو آن نه ای که به دوری ز دیده دور شوی
که روزگار جوانی همیشه در نظرست
هوش مصنوعی: تو کسی نیستی که با فاصله از چشمها دور شوی، زیرا دوران جوانی همیشه در ذهن و یاد ماست.
شعور، آینه دار هزار تفرقه است
خوشا کسی که ز وضع زمانه بیخبرست
هوش مصنوعی: شعور انسان، مانند آینهای است که جنبههای مختلف و تفاوتهای زیادی را نشان میدهد. اما خوشا به حال کسی که از وضعیت زمان خود بیخبر است و دغدغههای دنیای اطرافش را ندارد.
شراب لعل به اندازه صرف کن زنهار
که خون زیاده چو گردید رزق نیشترست
هوش مصنوعی: به اندازه و با احتیاط بنوش، چون اگر افراط کنی و زیادهروی در نوشیدن داشته باشی، به دردسر میافتید و عواقب ناگواری برایت رقم میزند.
ز حسن بیش بود بهره دوربینان را
گل نچیده دوامش ز چیده بیشترست
هوش مصنوعی: زیبایی گل در چیدن آن نیست، بلکه بینندگان زیبایی او از دور، بیشتر از کسی است که گل را چیده است. این نشان میدهد که لذت و بهرهمندی از زیباییها گاهی در فاصله و نگاه کردن نهفته است.
ز خار تشنه جگر نگذرند صائب خشک
که پای آبله پایان عشق دیده ورست
هوش مصنوعی: غنچههای تشنهی عواطف، نمیتوانند از غم و درد بگذرند، چرا که عشق در نهایت به آینده و روشنی زندگی میرسد.
حاشیه ها
1401/12/23 00:02
سفید
دل شکسته به قرب خدای راهبر است
که شیشه چون شکند، در دکان شیشهگر است...!