غزل شمارهٔ ۱۶۷۳
ز بس که واله و حیران و بیقرار خودست
گرفته آینه بر کف در انتظار خودست
به داغ ذره دل نازک که خواهد سوخت؟
چنین که لاله خورشید داغدار خودست
به صید لاغر خونین دلان که پردازد؟
که صید پیشه این بوم و بر، شکار خودست
چگونه مهر جهانتاب محو خود نشود؟
درین مقام که هر ذره بیقرار خودست
ز لب مکیدن شمع این دقیقه روشن شد
که حسن، تشنه لب لعل آبدار خودست
درین ریاض به هر سنبلی که می نگرم
به پنجه شانه کش زلف تابدار خودست
کراست زهره به صید حرم کشد شمشیر؟
دل تو زخمی مژگان جانشکار خودست
عجب که راه تماشای خود توانی یافت
چنین که حسن غیور تو پرده دار خودست
چه شکوه می کنی از گردش فلک صائب؟
کدام گردش ساغر به اختیار خودست؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز بس که واله و حیران و بیقرار خودست
گرفته آینه بر کف در انتظار خودست
هوش مصنوعی: به خاطر شدت عشق و دیوانگی و بیقراریاش، آینه را در دست دارد و منتظر دیدار محبوبش است.
به داغ ذره دل نازک که خواهد سوخت؟
چنین که لاله خورشید داغدار خودست
هوش مصنوعی: دل حساس و لطیف به سوز دل کوچک، چه کسی طاقت تحمل آن را دارد؟ مانند لالهای که عشق و داغ خود را از خورشید به ارث برده است.
به صید لاغر خونین دلان که پردازد؟
که صید پیشه این بوم و بر، شکار خودست
هوش مصنوعی: چه کسی به شکار دلهای زخمخورده و رنجیده خواهد رفت؟ در حالی که در این سرزمین، شکارچی خود شکار است و در پی خود میگردد.
چگونه مهر جهانتاب محو خود نشود؟
درین مقام که هر ذره بیقرار خودست
هوش مصنوعی: چطور ممکن است نوری که همه جا را روشن کرده محو وجود خودش نشود؟ در این موقعیت که هر چیزی در عالم در تلاش است تا خود را نشان دهد و بیقرار است.
ز لب مکیدن شمع این دقیقه روشن شد
که حسن، تشنه لب لعل آبدار خودست
هوش مصنوعی: در این دقایق با تماشای شمع متوجه شدم که زیبایی، به شدت در جستجوی لبهای پرآب و شورانگیز خود است.
درین ریاض به هر سنبلی که می نگرم
به پنجه شانه کش زلف تابدار خودست
هوش مصنوعی: در این باغ، هر گلی که میبینم، به خاطر زیبایی و نازکی خود، به یاد آن زلفهای خوش حالت و پر پیچ و تاب خود میافتم.
کراست زهره به صید حرم کشد شمشیر؟
دل تو زخمی مژگان جانشکار خودست
هوش مصنوعی: چه کسی جرأت دارد که با شمشیر، دل کسی را به دست آورد؟ دل تو زخمی است از اشکهای کسی که شکار جان توست.
عجب که راه تماشای خود توانی یافت
چنین که حسن غیور تو پرده دار خودست
هوش مصنوعی: عجیب است که میتوانی به گونهای زیبایی خودت را ببینی که زیبایی دلربایت خود را از تو پنهان کرده است.
چه شکوه می کنی از گردش فلک صائب؟
کدام گردش ساغر به اختیار خودست؟
هوش مصنوعی: به چه چیزی شکایت میکنی از تغییرات زندگی، صائب؟ کدام یک از دقایق خوشی و شادی به اراده خود ماست؟
حاشیه ها
1394/05/09 20:08
ناشناس
بیت 3
غلط: پیشه
درست: بیشهء