غزل شمارهٔ ۱۶۷
می پرد امشب ز شادی دیده روزن مرا
خانه از روی که یارب می شود روشن مرا؟
تا به چشمم نور وحدت سرمه بینش کشید
هر کف خاکی بود چون وادی ایمن مرا
کی ز پیچ و تاب می شد رشته جانم گره؟
آب باریکی اگر می بود چون سوزن مرا
تیره روزان صیقل آیینه یکدیگرند
زنگ از دل می برد خاکستر گلخن مرا
خوشترست از جامه پوشیده، عریان زیستن
تیره می گردد نظر از بوی پیراهن مرا
فتح باب من بود در بستن چشم و دهان
می شود از روزن مسدود، دل روشن مرا
ربط من چون لاله با داغ جنون امروز نیست
بود دایم اخگری در زیر پیراهن مرا
پیش دریا نعل بی تابی مرا در آتش است
خار نتواند چو سیل آویخت در دامن مرا
فلس من چون ماهیان محضر به خون من نوشت
حلقه فتراک شد هر حلقه زین جوشن مرا
بی رخ او داغ در زیر سیاهی مانده ای است
دیده خورشید اگر صائب شود روزن مرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
می پرد امشب ز شادی دیده روزن مرا
خانه از روی که یارب می شود روشن مرا؟
هوش مصنوعی: امشب از خوشحالی، چشمانم آسمان را لمس میکند و از کجا میدانم که آیا خانهام از زیبایی روشن خواهد شد یا نه؟
تا به چشمم نور وحدت سرمه بینش کشید
هر کف خاکی بود چون وادی ایمن مرا
هوش مصنوعی: چشمان من با نور یگانگی پر شد و هر ذره خاک برایم مانند وادی ایمن جلوه کرد.
کی ز پیچ و تاب می شد رشته جانم گره؟
آب باریکی اگر می بود چون سوزن مرا
هوش مصنوعی: آیا نمیدانی که زندگیم چقدر در معرض خطر و آسیب است؟ اگر تنها یک رشته باریک مانند سوزن در دستم بود، جانم به راحتی گره میخورد و دچار پیچیدگی میشد.
تیره روزان صیقل آیینه یکدیگرند
زنگ از دل می برد خاکستر گلخن مرا
هوش مصنوعی: افراد بدبخت و گرفتار مانند آینهای به یکدیگر میدرخشند و زنگار دل مرا با خاکستر تنهاییام میبرند.
خوشترست از جامه پوشیده، عریان زیستن
تیره می گردد نظر از بوی پیراهن مرا
هوش مصنوعی: بهتر است که به جای پوشیدن لباس، برهنه زندگی کرد؛ زیرا بوی پیراهن من دیدگاهها را تیره و تار میکند.
فتح باب من بود در بستن چشم و دهان
می شود از روزن مسدود، دل روشن مرا
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که با بسته شدن برخی از حواس و تواناییها، ممکن است درهای جدیدی به روی انسان باز شود. در نتیجه، با محدود کردن خود و فضاهای فکری، فرد میتواند به درک و بینشهای تازهای دست پیدا کند که به او کمک میکند دنیای جدیدی را ببیند و احساس کند.
ربط من چون لاله با داغ جنون امروز نیست
بود دایم اخگری در زیر پیراهن مرا
هوش مصنوعی: پیوند من با عشق و شور و شوق امروز مانند رابطه یک لاله با زخمهای جنون است. همچنان که همیشه زیر لایهای از آرامش، یک آتش سوزان درون من وجود دارد.
پیش دریا نعل بی تابی مرا در آتش است
خار نتواند چو سیل آویخت در دامن مرا
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر احساس عمیق و ناتوانی فردی است که در برابر نیروی بزرگ و بیرحم دریا، به شدت آشفته و مضطرب است. او با تشبیه خود به خاری در آتش، نشان میدهد که نمیتواند در این شرایط دشوار و طاقتفرسا آرامش یابد و به شدت تحت فشار و تأثیر قرار دارد. در واقع، این تصویر بیانگر ناامیدی و ضعف او در مواجهه با قوهای قهری و نیرومند است.
فلس من چون ماهیان محضر به خون من نوشت
حلقه فتراک شد هر حلقه زین جوشن مرا
هوش مصنوعی: من مانند ماهیها در محفل خود، با خونم نگاشتهام که هر حلقهای از زرهام، به نوعی به من وابسته است.
بی رخ او داغ در زیر سیاهی مانده ای است
دیده خورشید اگر صائب شود روزن مرا
هوش مصنوعی: در غیاب چهرهاش، چشمانم مانند زغالی سوخته باقی ماندهاند. اگر روزی خورشید پدیدار شود، شاید مرز بین شب و روز را بشکند و به من روشنی ببخشد.

صائب