گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۵۷

خط نرسته ازان لعل آتشین پیداست
ز لطف، زهر خط از زیر این نگین پیداست
خبر ز نامه سربسته می دهد عنوان
عتاب و ناز تو از صفحه جبین پیداست
ز موج، روشنی آب می شود معلوم
صفای ساعدت از چین آستین پیداست
به درد و صاف می از جام می توان پی برد
ز روی خوب تو آثار مهر و کین پیداست
عیان بود رگ جان از صفای پیکر تو
به رنگ رشته که از گوهر ثمین پیداست
هلال و بدر نگردد اگر چه یک جا جمع
مه تمام سرین از هلال زین پیداست
شده است ناز غرورت یکی هزار امروز
در آبگینه نظر کرده ای، چنین پیداست
ز حرص نوشی ز چشم تو نیش پنهان است
وگرنه نشتر زنبور از انگبین پیداست
توان ز ظاهر هر کس به باطنش ره برد
ز آب شوری و شیرینی زمین پیداست
به امتحان نبود اهل هوش را حاجت
عیار عالم و جاهل ز همنشین پیداست
ز سایل است نمایان عیار جود کریم
که باد دستی خرمن ز خوشه چین پیداست
چو آتشی که نمایان بود به شب صائب
دل کبابم ازان زلف عنبرین پیداست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خط نرسته ازان لعل آتشین پیداست
ز لطف، زهر خط از زیر این نگین پیداست
هوش مصنوعی: خط زیبا و پرشور این سنگ قرمز رنگ به وضوح نمایان است. از لطف و زیبایی آن، می‌توان فهمید که زهر و تندی آن نیز در زیر این گوهر نهفته است.
خبر ز نامه سربسته می دهد عنوان
عتاب و ناز تو از صفحه جبین پیداست
هوش مصنوعی: خبر از نامه‌ای که بسته و مخفی است، نشان می‌دهد. چهره‌ی تو که پر از ناز و عتاب است، همه چیز را از روی پیشانی‌ات به خوبی نشان می‌دهد.
ز موج، روشنی آب می شود معلوم
صفای ساعدت از چین آستین پیداست
هوش مصنوعی: از حرکت موج، روشنایی آب مشخص می‌شود و از چین آستین تو، پاکی دستت نمایان است.
به درد و صاف می از جام می توان پی برد
ز روی خوب تو آثار مهر و کین پیداست
هوش مصنوعی: از درد و حال کسی که از می نوشیده می‌توان فهمید. همچنین بر روی زیبایی تو نشانه‌هایی از محبت و کینه دیده می‌شود.
عیان بود رگ جان از صفای پیکر تو
به رنگ رشته که از گوهر ثمین پیداست
هوش مصنوعی: رگ جان تو به قدری صاف و زیباست که مانند رشته‌ای از جواهرات درخشان به چشم می‌آید.
هلال و بدر نگردد اگر چه یک جا جمع
مه تمام سرین از هلال زین پیداست
هوش مصنوعی: در حالی که هلال و بدر در یک جا جمع نمی‌شوند، به وضوح می‌توان دید که زیبایی تمام ماه از هلال به وضوح پیداست.
شده است ناز غرورت یکی هزار امروز
در آبگینه نظر کرده ای، چنین پیداست
هوش مصنوعی: غرور و ناز تو مانند یک گنجینه ارزشمند است و امروز به وضوح در چهره‌ات نمایان است.
ز حرص نوشی ز چشم تو نیش پنهان است
وگرنه نشتر زنبور از انگبین پیداست
هوش مصنوعی: از روی حرص و طمع، زخم‌های نهانی در نگاه تو وجود دارد. اگر نه، مشخص است که درد و رنج شبیه زخم گزیدگی زنبور، از عسل نمایان می‌شود.
توان ز ظاهر هر کس به باطنش ره برد
ز آب شوری و شیرینی زمین پیداست
هوش مصنوعی: از ظاهر هر فرد می‌توان به باطن و حقیقت او پی برد. تفاوت بین آب شور و شیرین در زمین نیز نشان‌دهنده این است که هر چیز نشانه‌ای از ماهیت خود دارد.
به امتحان نبود اهل هوش را حاجت
عیار عالم و جاهل ز همنشین پیداست
هوش مصنوعی: افراد باهوش نیازی به آزمایش ندارند، چرا که تمایز بین عالم و نادان از همراهی آنها مشخص می‌شود.
ز سایل است نمایان عیار جود کریم
که باد دستی خرمن ز خوشه چین پیداست
هوش مصنوعی: از درخواست‌کنندگان، صفات و ویژگی‌های بخشندگی و سخاوت یک فرد کریم به‌خوبی نمایان می‌شود، همان‌طور که با وزیدن باد، مشخص می‌شود که در یک مزرعه خرمن چه کسی خوشه‌چین است.
چو آتشی که نمایان بود به شب صائب
دل کبابم ازان زلف عنبرین پیداست
هوش مصنوعی: چون آتشی که در شب دیده می‌شود، دل من از زلف خوشبو و دلربای تو شعله‌ور است و این عشق و آتش درونم به وضوح معلوم است.