گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۵۶

عتاب و لطف ز ابروی گلرخان پیداست
صفای هر چمن از روی باغبان پیداست
مرا که خرمن گل در کنار می باید
ازین چه سود که دیوار گلستان پیداست؟
گلی ز غنچه پیکان یار خواهم چید
گشاد کار من از خانه کمان پیداست
به چشم بلبل مستی که عشق سرمه کشید
رخ بهار ز آیینه خزان پیداست
به طرز تازه قسم یاد می کنم صائب
که جای طالب آمل در اصفهان پیداست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عتاب و لطف ز ابروی گلرخان پیداست
صفای هر چمن از روی باغبان پیداست
هوش مصنوعی: زخم و محبت به وضوح از ابروهای گلرخان مشهود است و زیبایی هر باغ نیز از چهره‌ی باغبان نمایان است.
مرا که خرمن گل در کنار می باید
ازین چه سود که دیوار گلستان پیداست؟
هوش مصنوعی: من که در کنار گلستان، باید از زیبایی و عطر گل‌ها بهره‌مند شوم، چه فایده‌ای دارد اگر دیوار گلستان به وضوح دیده شود؟
گلی ز غنچه پیکان یار خواهم چید
گشاد کار من از خانه کمان پیداست
هوش مصنوعی: می‌خواهم از غنچه گلی را بچینم که نشانه محبت یار باشد. کار من به خوبی از کمان در خانه مشخص است.
به چشم بلبل مستی که عشق سرمه کشید
رخ بهار ز آیینه خزان پیداست
هوش مصنوعی: در چشم بلبل، نشانی از عشق و شور و شوق دیده می‌شود که مانند سرمه‌ای بر چهره‌ی زیبای بهار کشیده شده و همین باعث می‌شود که زیبایی‌های بهار از دل خزان آشکار گردد.
به طرز تازه قسم یاد می کنم صائب
که جای طالب آمل در اصفهان پیداست
هوش مصنوعی: به شیوه‌ای نو قسم یاد می‌کنم، صائب، که محل خواسته شده آمل در اصفهان مشخص است.