غزل شمارهٔ ۱۶۵۳
اگر ز عالم تسلیم گوشه ای داری
بهشت و طوبی و حوران خوش لقا اینجاست
بهار در دل هر غنچه عالمی دارد
ترا خیال که عالم همین و جا اینجاست
اگر تو سر به گریبان خود بری چو گره
گرهگشای تو با روی دلگشا اینجاست
در آن جهان نتوان یافتن سعادت عشق
سری برآر ز خود، سایه هما اینجاست
چه چشم، کز تو به هر جا نظر کند عاشق
کند خیال که حسن ترا حیا اینجاست
کشیده دار درین دشت پر فریب، عنان
که صد هزار سراب غلط نما اینجاست
چه احتیاج دلیل است بوی یوسف را؟
نسیم پیرهن و بوی آشنا اینجاست
دوای درد طلب نیست در جهان صائب
ترا خیال که این درد را دوا اینجاست
ز کوی عشق به جنت روی، بلا اینجاست
ره صواب ندانسته ای، خطا اینجاست
توان ز خدمت پیر مغان جوانی یافت
نهان مکن مس خود را که کیمیا اینجاست
اگر ز خویش برون خواهی آمدن روزی
قدم به راه نه اکنون که رهنما اینجاست
ز بر نیامدن مدعا مباش غمین
چه مدعا به جز از ترک مدعا اینجاست؟
غزل شمارهٔ ۱۶۵۲: ز عقل و هوش به تنگ آمدم ایاغ کجاست؟غزل شمارهٔ ۱۶۵۴: چو خط ز عارض آن فتنه جهان برخاست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر ز عالم تسلیم گوشه ای داری
بهشت و طوبی و حوران خوش لقا اینجاست
هوش مصنوعی: اگر در جهان تسلیم و پذیرش تو را گوشهای باشد، بهشت و درخت طوبی و زنان زیبا اینجا هستند.
بهار در دل هر غنچه عالمی دارد
ترا خیال که عالم همین و جا اینجاست
هوش مصنوعی: بهار در دل هر غنچه حسی عمیق و زیبایی دارد. تو تنها به خیال خود توجه نکن، چون اینجا و اکنون، جهان تمامعیاری است.
اگر تو سر به گریبان خود بری چو گره
گرهگشای تو با روی دلگشا اینجاست
هوش مصنوعی: اگر به درون خود نگاه کنی و با خودت صادق باشی، متوجه میشوی که کلید حل مشکلاتت در خودت و در دل شیرین و زیبايي که داری، نهفته است.
در آن جهان نتوان یافتن سعادت عشق
سری برآر ز خود، سایه هما اینجاست
هوش مصنوعی: در آن دنیا نمیتوان به خوشبختی عشق دست پیدا کرد، پس از خود فاصله بگیر و بدان که سایه خوشبختی در اینجا حضور دارد.
چه چشم، کز تو به هر جا نظر کند عاشق
کند خیال که حسن ترا حیا اینجاست
هوش مصنوعی: هر چشمی که به تو نگاه کند، عاشق میشود؛ چرا که زیبایی و حیا تو در اینجا حضور دارد.
کشیده دار درین دشت پر فریب، عنان
که صد هزار سراب غلط نما اینجاست
هوش مصنوعی: در این دشت گمراهکننده، به پیش بران، چرا که در اینجا صدها سراب فریبنده وجود دارد.
چه احتیاج دلیل است بوی یوسف را؟
نسیم پیرهن و بوی آشنا اینجاست
هوش مصنوعی: احتیاجی به دلیل نیست برای اینکه بوی یوسف را احساس کنیم؛ نسیم ناشی از پیراهن و عطر آشنایی اینجا وجود دارد.
دوای درد طلب نیست در جهان صائب
ترا خیال که این درد را دوا اینجاست
هوش مصنوعی: در این جهان، راه علاج درد و طلب وجود ندارد، صائب. تنها فکر توست که به تو امید میدهد که این درد در اینجا قابل درمان است.
ز کوی عشق به جنت روی، بلا اینجاست
ره صواب ندانسته ای، خطا اینجاست
هوش مصنوعی: از خیابان عشق به بهشت میروی، ولی سختیها در اینجا وجود دارد. نمیدانی که راه درست کجاست، اشتباهات در همینجا است.
توان ز خدمت پیر مغان جوانی یافت
نهان مکن مس خود را که کیمیا اینجاست
هوش مصنوعی: از خدمت و راهنمایی حکیمی، جوانی و نشاطی به دست آوردهام، پس راز و استعداد خود را پنهان نکن، چون گوهر و ارزش تو در اینجا وجود دارد.
اگر ز خویش برون خواهی آمدن روزی
قدم به راه نه اکنون که رهنما اینجاست
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از خودت خارج شوی و به راهی نو قدم بگذاری، اکنون زمان مناسبی نیست. چرا که راهنمایی در کنارت هست که میتواند تو را به مقصد برساند.
ز بر نیامدن مدعا مباش غمین
چه مدعا به جز از ترک مدعا اینجاست؟
هوش مصنوعی: از ناامیدی در برابر ناکامیها غمگین نباش، زیرا خواستهها تنها از خودداری از خواستههای نافرجام به وجود میآیند.

صائب