غزل شمارهٔ ۱۶۴۳
هر که از اهل جهان گوشه عزلت نگرفت
رفت از دست و رگ خواب فراغت نگرفت
وحشت روی زمین زیر زمین خواهد یافت
هر که در روی زمین خوی به وحدت نگرفت
آمد انگاره و انگاره از این عالم رفت
هر که اندام ز سوهان نصیحت نگرفت
رفت بر باد فنا عمر گرامی افسوس
پیش این شمع کسی دست حمایت نگرفت
هر که در مجلس می گریه مستانه نکرد
خون دل خورد و گلاب از گل صحبت نگرفت
فقر مشاطه جو دست که دست از زر و سیم
تا نگردید تهی، دامن شهرت نگرفت
آفت زندگی و راحت مردن را دید
خضر از تشنه لبان آب ز خست نگرفت
صائب این با که توان گفت که با چندین درد
خبر از ما یکی از اهل مروت نگرفت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که از اهل جهان گوشه عزلت نگرفت
رفت از دست و رگ خواب فراغت نگرفت
هوش مصنوعی: هر کس از مردم دنیا کنارهگیری نکرد و به گوشهای از آرامش نرفت، نتوانست از تنشها و دغدغههای زندگی رهایی یابد.
وحشت روی زمین زیر زمین خواهد یافت
هر که در روی زمین خوی به وحدت نگرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که در این دنیا به وحدت و همبستگی نرسد، در زمین و زیر زمین دچار ترس و وحشت خواهد شد.
آمد انگاره و انگاره از این عالم رفت
هر که اندام ز سوهان نصیحت نگرفت
هوش مصنوعی: فردی که در این دنیا به توصیهها و نصیحتها توجه نکرده و از آنها بهرهگیری نکرده، در نهایت نمیتواند از این دنیا مفهومی برای خود بیابد و به نوعی از آن جدا میشود.
رفت بر باد فنا عمر گرامی افسوس
پیش این شمع کسی دست حمایت نگرفت
هوش مصنوعی: عمر گرانبهای انسان به راحتی از بین رفت و افسوس که در این دنیای فانی، کسی برای حمایت از آن تلاش نکرد و دست یاری به سمتش دراز نکرد.
هر که در مجلس می گریه مستانه نکرد
خون دل خورد و گلاب از گل صحبت نگرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که در جمع دوستانه نتوانسته با شادی و شوق بگرید، دلش را به درد آورده و از لذت گفتگو و دوستی بیبهره مانده است.
فقر مشاطه جو دست که دست از زر و سیم
تا نگردید تهی، دامن شهرت نگرفت
هوش مصنوعی: فقر به زن آرایشگر فقط به این معناست که وقتی دستش از طلا و نقره خالی شود، دیگر نمیتواند در میان مردم معروف و مشهور شود.
آفت زندگی و راحت مردن را دید
خضر از تشنه لبان آب ز خست نگرفت
هوش مصنوعی: خضر، با اینکه آفت زندگی و راحت مردن را مشاهده کرده بود، از دیدن تشنهلبان، احساس خستگی نکرد و برای آنها آب نیاورد.
صائب این با که توان گفت که با چندین درد
خبر از ما یکی از اهل مروت نگرفت
هوش مصنوعی: صائب، میگوید که نمیدانم با چه کسی باید صحبت کنم که اگرچه ما دردهای زیادی داریم، اما هیچکس از اهل مرام و انسانیت خبری از ما نمیگیرد.

صائب