گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۳۵

خم چو گردد قدِ افراخته می‌باید رفت
پل بر این آب چو شد ساخته می‌باید رفت
راه باریک عدم راه گرانباران نیست
هر چه داری همه انداخته می‌باید رفت
آنچه در کار بود ساختنش خودسازی است
گو مشو کار جهان ساخته، می‌باید رفت
سنگ راه است غم قافله و فکر رفیق
فرد و تنها همه جا تاخته می‌باید رفت
به نفس طی نشود دامن صحرای عدم
این ره دور، نفس‌باخته می‌باید رفت
تا مگر شاهدِ مقصود مصوّر گردد
دلِ چون آینه پرداخته می‌باید رفت
سپر راهرو از راهزنان عریانی است
تیغ جان را ز نیام آخته می‌باید رفت
این ره پر خس و خاشاک شود پاک به آه
علم آه برافراخته می‌باید رفت
من گرفتم که قمار از همه عالم بردی
دست آخر همه را باخته می‌باید رفت
این سفر همچو سفرهای دگر صائب نیست
بار هستی ز خود انداخته می‌باید رفت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خم چو گردد قدِ افراخته می‌باید رفت
پل بر این آب چو شد ساخته می‌باید رفت
هوش مصنوعی: وقتی خم می‌شود، باید از آن عبور کرد. وقتی پل بر روی آب ساخته می‌شود، باید از آن عبور کرد.
راه باریک عدم راه گرانباران نیست
هر چه داری همه انداخته می‌باید رفت
هوش مصنوعی: راه تنگ و دشوار عدم، مناسب افرادی که بار سنگینی به دوش دارند نیست؛ هر چیزی که داری باید رها کنی و به سمت مقصدت بروی.
آنچه در کار بود ساختنش خودسازی است
گو مشو کار جهان ساخته، می‌باید رفت
هوش مصنوعی: آنچه که در این دنیا اهمیت دارد، خودسازی و بهبود خود ماست. نباید خیلی به کارها و ساخته‌های دنیا دل ببندیم، بلکه باید به سمت رشد و پیشرفت فردی حرکت کنیم.
سنگ راه است غم قافله و فکر رفیق
فرد و تنها همه جا تاخته می‌باید رفت
هوش مصنوعی: باید با وجود مشکلات و موانع، به راه خود ادامه داد. غم و دردها در مسیر زندگی وجود دارند، ولی هر فرد باید با افکار و احساسات خود به جلو برود و تلاش کند.
به نفس طی نشود دامن صحرای عدم
این ره دور، نفس‌باخته می‌باید رفت
هوش مصنوعی: برای آنکه به دامن کویر عدم دست پیدا کنیم، باید از نفس و خواسته‌های خود عبور کنیم. این مسیر طولانی و دشوار است و باید به نحوی از خودگذشتگی کنیم تا بتوانیم در این راه قدم بگذاریم.
تا مگر شاهدِ مقصود مصوّر گردد
دلِ چون آینه پرداخته می‌باید رفت
هوش مصنوعی: باید همچون آینه، دل را پاک و شفاف کرد تا محبوب واقعی به روشنی در آن نمایان شود و در این مسیر، باید تلاش و کوشش کرد.
سپر راهرو از راهزنان عریانی است
تیغ جان را ز نیام آخته می‌باید رفت
هوش مصنوعی: برای محافظت در برابر خطرات و آسیب‌ها، باید با شجاعت و آمادگی کامل به جلو حرکت کرد. زمانی که تهدیدی فراروی ماست، نمی‌توان بی‌دفاع ماند و باید با تمام کمال به مقابله با آن بپردازیم.
این ره پر خس و خاشاک شود پاک به آه
علم آه برافراخته می‌باید رفت
هوش مصنوعی: این مسیر پر از خار و خاشاک خواهد شد، باید با کوشش و علم به آرامی و صبر پیش برویم.
من گرفتم که قمار از همه عالم بردی
دست آخر همه را باخته می‌باید رفت
گیرم که در قمار با همه افراد دنیا برنده شدی، اما در نهایت این دنیا، همه چیز را می‌بازی و دست خالی می‌میری.
این سفر همچو سفرهای دگر صائب نیست
بار هستی ز خود انداخته می‌باید رفت
هوش مصنوعی: این سفر مانند دیگر سفرها نیست، زیرا باید بار سنگین هستی را از دوش خود برداریم و در راه برویم.

حاشیه ها

1404/01/17 22:04
AliKhamechian

چقدر زیباست این غزل

منتهی بیت ماقبل آخر اینطور نیز ذکر شده: گیرم ای‌دوست قمار از همه عالم بردی، دست آخر همه را باخته می‌باید رفت

1404/05/15 10:08
صمد ناظم زاده

واقعا زیباست 

 

حدیثی هست منتسب به امام علی علیه السلام که می فرماید در شنیدن چیزی هست که در دانستن نیست

 

وقتی بیت ما قبل آخر را شنیدم متوجه بی ارزشی دنیا شدم و اینکه بعضی وقتا بیهوده خودمان را عذاب می دهیم