غزل شمارهٔ ۱۶۱۲
چشم مخمور ترا حاجت می نوشی نیست
سرمه در چشم کم از داروی بیهوشی نیست
سخن تلخی اگر می گذرانی مردی
دعوی حوصله تنها به قدح نوشی نیست
خوشه ما به دهن دانه آتش دارد
برق با خرمن ما مرد هم آغوشی نیست
دست تکلیف مکن در کمرم ای رضوان
سبزه باغچه خلد، بناگوشی نیست
می توان یافت ز عنوان جبین مضمون را
هیچ علمی چو زبان دانی خاموشی نیست
در دیار ستم از نامه صد پاره ما
جای در رخنه دیوار فراموشی نیست
دردسر تا نکشی صائب ازین بیخبران
گوشه ای امن تر از عالم خاموشی نیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشم مخمور ترا حاجت می نوشی نیست
سرمه در چشم کم از داروی بیهوشی نیست
هوش مصنوعی: چشم زیبای تو احتیاج به آرایش ندارد، زیرا که زیبایی طبیعیات مانند دارویی است که انسان را مست میکند.
سخن تلخی اگر می گذرانی مردی
دعوی حوصله تنها به قدح نوشی نیست
هوش مصنوعی: اگر سخن تلخی میگویی، باید مرد باشی و ادعای صبر و حوصلهات تنها به خاطر نوشیدن یک جام نیست.
خوشه ما به دهن دانه آتش دارد
برق با خرمن ما مرد هم آغوشی نیست
هوش مصنوعی: خوشههای گندم ما در دمی به آتش میسوزند و در کنار خرمن ما، مردی نیست که با ما شریک باشد و همدردی کند.
دست تکلیف مکن در کمرم ای رضوان
سبزه باغچه خلد، بناگوشی نیست
هوش مصنوعی: ای رضوان، دست از وظیفهات بردار و مرا تحت فشار نگذار. باغچه بهشتی که در آن هستی، گوشهاش اینقدر کوچک نیست که به من مربوط شود.
می توان یافت ز عنوان جبین مضمون را
هیچ علمی چو زبان دانی خاموشی نیست
هوش مصنوعی: میتوان از ظاهر و نشانههای چهره، به درون و مقصود پی برد. در واقع، هیچ دانشی به اندازه زبانآوری در بیان مقصود موثر نیست و سکوت نمیتواند اطلاعاتی در این زمینه دهد.
در دیار ستم از نامه صد پاره ما
جای در رخنه دیوار فراموشی نیست
هوش مصنوعی: در سرزمین ظلم و ستم، با وجود اینکه نامههای ما به صد تکه تقسیم شده و پراکندهاند، اما هیچ جایگاهی برای فراموشی در دیوار حافظهی ما وجود ندارد.
دردسر تا نکشی صائب ازین بیخبران
گوشه ای امن تر از عالم خاموشی نیست
هوش مصنوعی: تا زمانی که در دردسر قرار نگیری، صائب، هیچ مکانی امنتر از سکوت و آرامش نیست.