گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۹۸

در قناعت لب خشک و مژه پر نم نیست
عالمی هست درین گوشه که در عالم نیست
در دل هر که رضا رنگ اقامت ریزد
چشم شوخ و سخن تلخ، کم از زمزم نیست
از جهان شادی بی غم چه توقع دارید؟
لوح پیشانی گل بی گره شبنم نیست
هر که سوهان حوادث نکند هموارش
می توان گفت که از سلسله آدم نیست
باخبر باش دلی از خم زلفت نبرد
در گوش تو یتیمی است که در عالم نیست
هیچ کس روی دل از حلقه آن زلف ندید
نقش امید همانا که درین خاتم نیست
همت آن است کز آوازه احسان گذرند
هر که این بادیه را طی نکند حاتم نیست
لب فرو بستن غواص گهر می گوید
که درین قلزم خونخوار، نفس محرم نیست
نفس سوخته لاله خطی آورده است
از دل خاک، که آرام در آنجا هم نیست
همچو صائب به سیه روزی خود ساخته ایم
داغ ما را نظر مرحمت از مرهم نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در قناعت لب خشک و مژه پر نم نیست
عالمی هست درین گوشه که در عالم نیست
هوش مصنوعی: در زندگی ساده و قناعت، ممکن است ظاهر انسان بی‌زرق و برق باشد، اما در حقیقت، در این گوشه از دنیا، کسانی وجود دارند که ارزش‌های خاصی دارند و از نظر معنوی یا فکری بسیاری از افراد دیگر را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند.
در دل هر که رضا رنگ اقامت ریزد
چشم شوخ و سخن تلخ، کم از زمزم نیست
هوش مصنوعی: اگر در دل کسی رضایت و آرامش جا بگیرد، چشمان زیبا و گفتار تلخش نیز از آب زلال و شیرین زمزم کمتر نیست.
از جهان شادی بی غم چه توقع دارید؟
لوح پیشانی گل بی گره شبنم نیست
هوش مصنوعی: از زندگی بدون غم چه انتظاری دارید؟ مثل این است که بخواهید گل را بدون قطرات شبنم، صاف و بدون هیچ نقصی ببینید.
هر که سوهان حوادث نکند هموارش
می توان گفت که از سلسله آدم نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که در برابر مشکلات و سختی‌های زندگی تلاش نکند و آن‌ها را تحمل نکند، نمی‌توان گفت که جزو نسل انسان‌ها است.
باخبر باش دلی از خم زلفت نبرد
در گوش تو یتیمی است که در عالم نیست
هوش مصنوعی: بدان که دل کسی به خاطر زیبایی و پیچیدگی زلف‌های تو نمی‌لرزد؛ زیرا در گوش تو یتیمی وجود دارد که در این دنیا هیچ جا ندارد.
هیچ کس روی دل از حلقه آن زلف ندید
نقش امید همانا که درین خاتم نیست
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نتوانسته است امیدش را در حلقه‌ی آن موها مشاهده کند، چرا که این نقش در این انگشتر وجود ندارد.
همت آن است کز آوازه احسان گذرند
هر که این بادیه را طی نکند حاتم نیست
هوش مصنوعی: افراد با اراده و نیکوکار باید از نام نیکی فراتر روند و تنها به انجام کارهای خوب اکتفا نکنند. اگر کسی این مسیر را طی نکند، مانند حاتم طائی نیست که به عنوان نماد سخاوت شناخته می‌شود.
لب فرو بستن غواص گهر می گوید
که درین قلزم خونخوار، نفس محرم نیست
هوش مصنوعی: غواص جواهر در این دریا خطرناک به دیگران هشدار می‌دهد که در این آب‌های وحشتناک، هیچ‌کس جرات نفس کشیدن ندارد.
نفس سوخته لاله خطی آورده است
از دل خاک، که آرام در آنجا هم نیست
هوش مصنوعی: عواطف و احساسات عمیق یک لاله سوخته از دل زمین، نشانی به همراه دارد که نشان‌دهنده عدم وجود آرامش در آن مکان است.
همچو صائب به سیه روزی خود ساخته ایم
داغ ما را نظر مرحمت از مرهم نیست
هوش مصنوعی: ما به مانند صائب، با روزهای سخت و دشواری که داریم، دست و پنجه نرم کرده‌ایم و احساس می‌کنیم که هیچ کمکی برای التیام دردهایمان وجود ندارد.