گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۲۱

خط چرا در لب همچون شکرش سوخته است؟
از دم گرم که آب گهرش سوخته است؟
تا چه گستاخی ازان طوطی خط سرزده است
که لب چون شکرت بال و پرش سوخته است؟
هیچ اندیشه ز خورشید قیامت نکند
هر که از داغ عزیزی جگرش سوخته است
دیدن دامن تر چند شود دوزخ من؟
ای خوشا لاله که دامان ترش سوخته است
می زند موج ز خاکستر او آب حیات
هر دلی را که فروغ گهرش سوخته است
دل پر داغ من از سردی دوران، ماند
به درختی که ز سرما ثمرش سوخته است
اشک در پرده دل سوخت ز سوز جگرم
جای رحم است بر آن گل که زرش سوخته است
خنک آن سینه که از شعله بی پروایی
آرزوهای جهان در جگرش سوخته است
باز چون شعله جواله ندارد آرام
گرچه پروانه ما بال و پرش سوخته است
دوری بحر مرا سوخت، خوشا آن غواص
که نفس در دل بحر گهرش سوخته است
می رسد سوخته جانی به مراد دو جهان
که مراد دو جهان در نظرش سوخته است
این قدر داغ دل لاله جگر سوز نبود
بر دل گرم که یارب جگرش سوخته است؟
در طریقت کسی از گرمروان در پیش است
که درین راه، نفس بیشترش سوخته است
دامن دشت جنون بی اثر مجنون نیست
لاله دستی است که در زیر سرش سوخته است
گرچه یاقوت نمی سوزد از آتش صائب
لاله از آتش گلها جگرش سوخته است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خط چرا در لب همچون شکرش سوخته است؟
از دم گرم که آب گهرش سوخته است؟
هوش مصنوعی: چرا لب‌های تو مانند شکر زرد و سوخته به نظر می‌رسند؟ آیا به خاطر گرمی نفس کسی است که دلت را سوزانده؟
تا چه گستاخی ازان طوطی خط سرزده است
که لب چون شکرت بال و پرش سوخته است؟
هوش مصنوعی: چقدر بی‌پرواست این طوطی که به او خطایی نسبت داده‌اند، در حالی که لبش مانند شکر شیرین است و بال و پرش آسیب دیده است؟
هیچ اندیشه ز خورشید قیامت نکند
هر که از داغ عزیزی جگرش سوخته است
هوش مصنوعی: هیچ کس نمی‌تواند به فکر روز قیامت باشد، اگر قلبش از درد نبودن کسی عزیز، جگرش سوخته باشد.
دیدن دامن تر چند شود دوزخ من؟
ای خوشا لاله که دامان ترش سوخته است
هوش مصنوعی: دیدن دامن تر به چه میزان آتش عذاب من را بیشتر می‌کند؟ خوشا به حال لاله‌ای که دامن خیسش به خاطر آتش سوخته است.
می زند موج ز خاکستر او آب حیات
هر دلی را که فروغ گهرش سوخته است
هوش مصنوعی: موجی از خاکستر او به سمت آب حیات می‌رسد و هر دلی را که نور گوهرش خاموش شده باشد، زنده می‌کند.
دل پر داغ من از سردی دوران، ماند
به درختی که ز سرما ثمرش سوخته است
هوش مصنوعی: دل پر از غم و درد من به مانند درختی است که به خاطر سرمای سال‌ها، میوه‌اش خراب شده و دیگر نمی‌تواند به ثمر بنشیند.
اشک در پرده دل سوخت ز سوز جگرم
جای رحم است بر آن گل که زرش سوخته است
هوش مصنوعی: دل من از درد فراوان به حالت سوختگی درآمده و اشک‌هایم در پرده دل به چشم می‌آید. حالا بر آن گل زخم‌خورده‌ای باید رحم کرد که از شدت آسیب، حالت سوختگی به خود گرفته است.
خنک آن سینه که از شعله بی پروایی
آرزوهای جهان در جگرش سوخته است
هوش مصنوعی: دل‌هایی که با شور و شوق آرزوهای بزرگ و بی‌پروای زندگی در آتش احساسات می‌سوزند، احساس خنکی و آرامش خاصی دارند.
باز چون شعله جواله ندارد آرام
گرچه پروانه ما بال و پرش سوخته است
هوش مصنوعی: باز هم در آتش شعله، راحتی نیست، هرچند که پروانه ما بال و پرش سوخته است.
دوری بحر مرا سوخت، خوشا آن غواص
که نفس در دل بحر گهرش سوخته است
هوش مصنوعی: فاصله از دریا مرا به شدت آزار می‌دهد، ولی خوشا به حال آن غواصی که در عمق دریا، عشق و آرزوی خود را پیدا کرده و جانش در آنجا فدا شده است.
می رسد سوخته جانی به مراد دو جهان
که مراد دو جهان در نظرش سوخته است
هوش مصنوعی: یک آدم سوخته دل به آرزوی خود در دو جهان می‌رسد، اما در واقع آن آرزو در نظر او خودش از دست رفته و سوخته است.
این قدر داغ دل لاله جگر سوز نبود
بر دل گرم که یارب جگرش سوخته است؟
هوش مصنوعی: دل لاله اینقدر داغ و سوزان نیست که بر دل کسی که گرم و زندگی‌اش پرشور است، تاثیری عمیق بگذارد؛ آیا یاری نیست که ببیند جگرش سوخته و در عذاب است؟
در طریقت کسی از گرمروان در پیش است
که درین راه، نفس بیشترش سوخته است
هوش مصنوعی: در راه سیر و سلوک، شخصی وجود دارد که به عنوان پیشرو شناخته می‌شود. این شخص، در طول مسیر خود، با تلاش و زحمت بسیار، نفسانیات و خواسته‌های دنیوی خود را به شدت کنار گذاشته و به تدریج از آنها فاصله گرفته است.
دامن دشت جنون بی اثر مجنون نیست
لاله دستی است که در زیر سرش سوخته است
هوش مصنوعی: در دامن دشت جنون، مجنون به تنهایی اثر ندارد؛ بلکه مانند لاله‌ای است که به خاطر دستی که زیر سرش سوخته، از حسرت و درد رنج می‌برد.
گرچه یاقوت نمی سوزد از آتش صائب
لاله از آتش گلها جگرش سوخته است
هوش مصنوعی: گرچه یاقوت به آتش آسیب نمی‌بیند، اما گل لاله به خاطر آتش، دلش به درد آمده است.