گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۲

داغ رسوایی خدادادست منصور مرا
هست تمغای تجلی لاله طور مرا
در تلاش خاکساری دارم آتش زیر پا
گر سلیمان جا به دست خود دهد مور مرا
حد شرعی، مست بی حد را نمی آرد به هوش
نیست پروایی ز چوب دار منصور مرا
در نمکدان از نمکزاری چه گنجد، ظاهرست
برنتابد تنگنای آسمان شور مرا
پرتو منت کند دلهای روشن را سیاه
می کشد دست حمایت شمع مغرور مرا
تاک نتواند به چندین دست در زنجیر داشت
باده شوخ من و صهبای پر زور مرا
باغبان سنگدل را دیدن من می گزد
گرچه رزق از نکهت گلهاست زنبور مرا
کوشش ظاهر حجاب کعبه مقصود بود
رفتن دل ساخت کوته منزل دور مرا
برنیاورد از گداچشمی طمع را ملک چین
کاسه دریوزه از چینی است فغفور مرا
نور من چون برق صائب پرده سوز افتاده است
ابر چون پنهان تواند ساختن نور مرا؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

داغ رسوایی خدادادست منصور مرا
هست تمغای تجلی لاله طور مرا
هوش مصنوعی: درد ناشی از رسوایی که به من عطا شده، به خاطر تجلی زیبایی و شکوهی است که در وجودم وجود دارد.
در تلاش خاکساری دارم آتش زیر پا
گر سلیمان جا به دست خود دهد مور مرا
هوش مصنوعی: من در تلاش برای خضوع و فروتنی هستم، اما اگر سلیمان قدرت خود را به من بدهد، حتی یک مورچه نیز می‌تواند بر روی سنگ‌های آتشین قدم بگذارد.
حد شرعی، مست بی حد را نمی آرد به هوش
نیست پروایی ز چوب دار منصور مرا
هوش مصنوعی: حد شرعی نمی‌تواند مستی را که به شدت intoxicated است، به حال طبیعی برگرداند. من از چوب دار منصور هیچ ترسی ندارم.
در نمکدان از نمکزاری چه گنجد، ظاهرست
برنتابد تنگنای آسمان شور مرا
هوش مصنوعی: در نمکدان، جایی برای نمک‌زاری باقی نمی‌ماند. این مفهوم به وضوح معلوم است که وجود محدود آسمان، تنگی و غمِ درون مرا تحمل نمی‌کند.
پرتو منت کند دلهای روشن را سیاه
می کشد دست حمایت شمع مغرور مرا
هوش مصنوعی: نور محبت تو دل‌های روشن را تیره و تار می‌کند و در عین حال، حمایت تو همچون شمعی مغرور، مرا بالا می‌برد.
تاک نتواند به چندین دست در زنجیر داشت
باده شوخ من و صهبای پر زور مرا
هوش مصنوعی: تاک نمی‌تواند به چندین دست زنجیر شود، نوشیدنی شاداب من و شراب قوی مرا آزاد است.
باغبان سنگدل را دیدن من می گزد
گرچه رزق از نکهت گلهاست زنبور مرا
هوش مصنوعی: دیدن باغبان بی‌رحم من را آزار می‌دهد، هرچند که من زنبور هستم و از عطر گل‌ها تغذیه می‌کنم.
کوشش ظاهر حجاب کعبه مقصود بود
رفتن دل ساخت کوته منزل دور مرا
هوش مصنوعی: در تلاش برای نزدیک شدن به مقصود، انسان گاهی دچار موانع و حجاب‌هایی می‌شود. در این راه، دل او در سفر به مطالب عمیق‌تر و دورتر از مسیری که در نظر دارد، به مانع می‌خورد و ممکن است از هدف اصلی فاصله بگیرد. حقیقت این است که هدف اصلی دستیابی به حقیقت و معنای عمیق‌تر وجود است.
برنیاورد از گداچشمی طمع را ملک چین
کاسه دریوزه از چینی است فغفور مرا
هوش مصنوعی: در این بیت به عدم پیدایش خیر و نیکی از خواب و خیال‌های بی‌اساس اشاره شده است. در واقع، گفته می‌شود که انتظار داشتن از کسی که در موقعیتی ضعیف قرار دارد، همچون گدا، نتیجه‌ای نخواهد داشت. دلالت بر این دارد که توقع کمک و نعمت از کسانی که خود در فقر هستند، امری نادرست است و بهتر است به منابع و تکنیک‌های واقعی و کارآمد انتظار داشت.
نور من چون برق صائب پرده سوز افتاده است
ابر چون پنهان تواند ساختن نور مرا؟
هوش مصنوعی: روشنی من مانند صاعقه‌ای است که پرده را می‌سوزاند، چگونه ابر می‌تواند نور من را پنهان کند؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۵۲ به خوانش عندلیب