گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۰۹

عقل نخلی است خزان دیده که ماتم با اوست
عشق سروی است که سرسبزی عالم با اوست
هر که در معرکه با جوهر ذاتی چون تیغ
روزگارش به خموشی گذرد، دم با اوست
عاصیی را که سروکار به دوزخ باشد
در بهشت است، اگر دیده پر نم با اوست
دل سودازده را وصل نیاورد به حال
چه کند عید به آن کس که محرم با اوست؟
دل هر کس که در آن زلف پریشان آویخت
می توان گفت که سررشته عالم با اوست
هر که زد مهر خموشی به لب چون و چرا
گرچه مورست درین دایره خاتم با اوست
نمک عشق به بی درد حرام است حرام
جای رحم است بر آن زخم که مرهم با اوست
با غم عشق غم عالم فانی هیچ است
غم عالم نخورد هر که همین غم با اوست
هر که چون سوزن عریان مژه بر هم نزند
می توان یافت که سررشته عالم با اوست
صیقل آینه حسن بود دیده پاک
روی گل تازه ازان است که شبنم با اوست
هر که صائب ز بد خویش پشیمان نشود
تخم دیوست اگر صورت آدم با اوست
هر که صائب نکشد در دل خود آتش حرص
گرچه در باغ بهشت است جهنم با اوست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عقل نخلی است خزان دیده که ماتم با اوست
عشق سروی است که سرسبزی عالم با اوست
هوش مصنوعی: عقل مانند درختی است که در پاییز به سر می‌برد و غم و اندوه همراه اوست، در حالی که عشق مانند درخت سروی است که زیبایی و سرسبزی دنیا به واسطه اوست.
هر که در معرکه با جوهر ذاتی چون تیغ
روزگارش به خموشی گذرد، دم با اوست
هوش مصنوعی: هر کسی که در شرایط سخت و دشوار زندگی، مانند تیغی تیز و خطرناک، سکوت کند و خود را کنترل کند، در واقع در کنار اوست و نفسش با او در یک راستا است.
عاصیی را که سروکار به دوزخ باشد
در بهشت است، اگر دیده پر نم با اوست
هوش مصنوعی: اگر کسی که به اشتباهاتش در زندگی دچار شده و ممکن است با عذاب رو به‌رو شود، اگر از درون خود احساس عمیق و دل‌سوزی داشته باشد، او می‌تواند به آرامش و خوشی‌هایی شبیه به بهشت دست یابد.
دل سودازده را وصل نیاورد به حال
چه کند عید به آن کس که محرم با اوست؟
هوش مصنوعی: دل پر از آرزو و آشفتگی را نمی‌توان به وصالی رساند. در زمان عید، کسی که در عشق خود تنهاست، چه حال و روزی دارد؟
دل هر کس که در آن زلف پریشان آویخت
می توان گفت که سررشته عالم با اوست
هوش مصنوعی: دل کسی که موهای پریشان و زیبایی دارد، نشان می‌دهد که ارتباطی خاص با دنیای هستی و رازهای آن برقرار است.
هر که زد مهر خموشی به لب چون و چرا
گرچه مورست درین دایره خاتم با اوست
هوش مصنوعی: هر کسی که سکوت را در برابر سوالات انتخاب کند، هرچند که به نظرش کوچک و ناچیز بیاید، در واقع در این دایره ای از زندگی و سرنوشت خود، نقش و اهمیت خاصی دارد.
نمک عشق به بی درد حرام است حرام
جای رحم است بر آن زخم که مرهم با اوست
هوش مصنوعی: عشق به کسانی که درد و رنج را احساس نمی‌کنند، بی‌فایده و ممنوع است. جایی که رحم وجود دارد، بر زخم‌هایی که درمان‌شان در کنار عشق است، نباید نمک پاشید.
با غم عشق غم عالم فانی هیچ است
غم عالم نخورد هر که همین غم با اوست
هوش مصنوعی: شدت درد و غم عشق، از تمام دردها و غم‌های دنیا کم‌اهمیت‌تر است. کسی که غم عشق را دارد، دیگر معضلات و غم‌های دنیا برایش اهمیتی ندارد.
هر که چون سوزن عریان مژه بر هم نزند
می توان یافت که سررشته عالم با اوست
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند سوزنی به هم نمی‌نگرد و در دنیای خود غرق نمی‌شود، می‌تواند بفهمد که پیوندی عمیق با رازهای جهان دارد.
صیقل آینه حسن بود دیده پاک
روی گل تازه ازان است که شبنم با اوست
هوش مصنوعی: زیبایی و خوشی به مانند آینه‌ای است که تنها با نگاه پاک و صاف قابل مشاهده است، درست مانند گلی که زیبایی‌اش به خاطر شبنمی است که بر روی آن نشسته است.
هر که صائب ز بد خویش پشیمان نشود
تخم دیوست اگر صورت آدم با اوست
هوش مصنوعی: هر کس که از رفتار بد خود پشیمان نشود، حتی اگر ظاهری شبیه انسان داشته باشد، در حقیقت او به افکار شیطانی دچار است.
هر که صائب نکشد در دل خود آتش حرص
گرچه در باغ بهشت است جهنم با اوست
هوش مصنوعی: هر کسی که در دل خود طمع و حرص را احساس نکند، حتی اگر در بهشت نیز باشد، جهنم با او خواهد بود.