گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۸۸

از گرانخوابی ما عمر سبک جولان است
لنگر کشتی ما بال وپر طوفان است
سادگی بین که همان فکر اقامت داریم
گرچه گوی سر ما در خم نه چوگان است
می برد قامت خم رو به اجل پیران را
این کمانی است که چون تیر سبک جولان است
نیست پروای عدم دلزده هستی را
از قفس مرغ به هر جا که رود بستان است
هیچ کس ز اهل بصیرت دل ما را نشناخت
جوهری را چه گنه، گوهر ما غلطان است
دل سرگشته به کونین نمی آمیزد
گوی آماده زخم از دو سر چوگان است
تو نداری سر آزادی ازین بند گران
ورنه هر موجه این بحر بلا سوهان است
هر که در دایره پرده نشینان سخن
بی طلب پای نهد، سنگ ته دندان است
چون فلاخن که کند سنگ سبک جولانش
خواب سنگین سبب شوخی آن مژگان است
دل روشن نکند دعوی دانش صائب
عرض جوهر ندهد آینه چون رخشان است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از گرانخوابی ما عمر سبک جولان است
لنگر کشتی ما بال وپر طوفان است
هوش مصنوعی: از خواب سنگین ما، عمر ما مانند یک پرواز بی‌وزن است و کشتی ما در میان طوفان، نیاز به تکیه‌گاه دارد.
سادگی بین که همان فکر اقامت داریم
گرچه گوی سر ما در خم نه چوگان است
هوش مصنوعی: سادگی در این است که ما تنها به فکر ماندن و اقامت هستیم، هرچند که شرایط و امکانات به گونه‌ای نیست که اجازه دهد راحت و آزادانه زندگی کنیم.
می برد قامت خم رو به اجل پیران را
این کمانی است که چون تیر سبک جولان است
هوش مصنوعی: قامت خمیده‌ی کسانی که به سن پیری رسیده‌اند، همچون کمانی است که تیرهای سبک را به سرعت و به آرامی به پرواز درمی‌آورد.
نیست پروای عدم دلزده هستی را
از قفس مرغ به هر جا که رود بستان است
هوش مصنوعی: دلزده از وجود خودش نیست، زیرا اگر مرغی از قفس خارج شود، به هر جا که برود، طبیعت و زیبایی همیشه همراهش خواهد بود و آنجا را بهشت می‌کند.
هیچ کس ز اهل بصیرت دل ما را نشناخت
جوهری را چه گنه، گوهر ما غلطان است
هوش مصنوعی: هیچ کس از اهل دانایی نتوانسته دل ما را بشناسد. این اشتباه از ما نیست، بلکه ماهیت وجود ما ناپایدار و متغیر است.
دل سرگشته به کونین نمی آمیزد
گوی آماده زخم از دو سر چوگان است
هوش مصنوعی: دل سرگشته به این دنیا تعلق نمی‌گیرد، زیرا آن کسی که آماده است زخم‌هایش از هر دو طرف چوب را به دوش می‌کشد.
تو نداری سر آزادی ازین بند گران
ورنه هر موجه این بحر بلا سوهان است
هوش مصنوعی: تو در میان این بندهای سنگین آزادی نداری، وگرنه هر موج در این دریای مشکلات به تو کمک می‌کند و تو را راحت می‌کند.
هر که در دایره پرده نشینان سخن
بی طلب پای نهد، سنگ ته دندان است
هوش مصنوعی: هر کسی که بدون اجازه و به طور ناخواسته وارد جمع افرادی شود که در پرده نشین هستند، مانند سنگی در انتهای دندان می‌شود و از نظر اعتبار و ارزش، جایگاه پایینی دارد.
چون فلاخن که کند سنگ سبک جولانش
خواب سنگین سبب شوخی آن مژگان است
هوش مصنوعی: شبیه فلاخنی است که سنگ سبک را به حرکت درمی‌آورد، خواب سنگین او باعث شده که مژگانش حالتی بازیگوش پیدا کند.
دل روشن نکند دعوی دانش صائب
عرض جوهر ندهد آینه چون رخشان است
هوش مصنوعی: دل روشن نمی‌شود با ادعای دانش؛ همان‌طور که آینه با داشتن جوهر، فقط نمایانگر چیزهایی است که درخشان هستند.