اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شد مسلسل بوی گل، زنجیر میباید مرا
بند لنگرداری از تدبیر میباید مرا
هوش مصنوعی: عطر گل به قدری طراوت بخش و خوشبوست که مانند زنجیری دور من پیچیده شده است و برای رهایی از این حالت، به آرامش و تدبیر نیاز دارم.
از نسیمِ گل پریشان گردد اوراقِ حواس
خلوتی چون غنچهای، تصویر میباید مرا
هوش مصنوعی: از باد ملایم گل، حس و حالهای آرام من به شکلی زیبا و دلنشین تغییر میکند، و من تنها به تصویر و شعری زیبا نیاز دارم.
میکِشد مجنونِ من ز آمد شدِ مردم ملال
پاسبانها از پلنگ و شیر میباید مرا
هوش مصنوعی: مجنون من از آمدن مردم دچار خستگی و بیحوصلگی میشود، بنابراین پاسبانها باید مانند پلنگ و شیر از من مراقبت کنند.
سر به صحرا داده چشمِ سیاهِ لیلیم
چشمِ آهو، حلقهٔ زنجیر میباید مرا
هوش مصنوعی: چشمهای سیاه محبوبم که همچون چشمهای آهو هستند، مرا به دل صحرا میکشاند و احساس میکنم که باید زنجیرهایی را که به من بسته شده، بشکنم.
هیچ کاری بی کمان نگشاید از تیرِ خدنگ
با جوانی، همّتی از پیر میباید مرا
هوش مصنوعی: هیچ کاری بدون تلاش و کوشش به نتیجه نمیرسد؛ برای رسیدن به هدفی بزرگ، نیاز به اراده و پشتکار است که باید از تجربه و خرد افراد بزرگتر و پیران بهره برد.
هست از جوهر فزون صد حلقه پیچ و تابِ من
بستر و بالین ازان شمشیر میباید مرا
هوش مصنوعی: من در خود پیچیدگیها و نوسانات زیادی دارم و آرامش و آسایش من نیاز به شمشیری دارد که از آن جوهر و مواد باارزش ساخته شده باشد.
نیست از غفلت اگر معماریِ دل میکنم
گوشهای زین عالمِ دلگیر میباید مرا
هوش مصنوعی: اگر به خاطر غفلت نباشد، من در گوشهای از این جهان دلگیر، مشغول ساختن و ترسیم دل خود هستم.
بی غبار خطِ مرا تسخیر کردن مشکل است
بیقرارم، خاکِ دامنگیر میباید مرا
هوش مصنوعی: بدون شک، تسخیر کردن من با وجود خطی که دارم، کار سختی است. من در اضطراب و بیقراری قرار دارم و به خاکی که مرا دربرگرفته نیاز دارم.
سرنمیپیچم به سنگِ بیستون از کارِ عشق
جانِ شیرین بهرِ جوی شیر میباید مرا
هوش مصنوعی: به خاطر کار عشق، نمیتوانم به دشواریهای راه بیستون شکایت کنم. برای رسیدن به شادی و لذت واقعی، باید جانم را فدای جستجوی شیرین عشق کنم.
از نوازش بیشتر میبالم از ریزش به خود
جنبشِ گهواره بیش از شیر میباید مرا
هوش مصنوعی: من از نوازش و محبت بیشتر لذت میبرم، و احساس میکنم که تغییر و حرکت زندگی برای من از نیاز به شیر و خوراکی مهمتر است.
نیست میدان، دلِ پر وحشتِ من شهر را
وادیی هموار چون نخجیر میباید مرا
هوش مصنوعی: این دل پر از نگرانی من در دنیای اطرافش احساس ناامنی میکند و به جایی آرام و امن نیاز دارد که بتواند در آن راحت باشد، مانند فضای باز و بیخطر در یک شکارگاه.
پای دیوارِ مرا هر برگِ کاهی تیشهای است
خضرِ تردستی، پی تعمیر میباید مرا
هوش مصنوعی: پای دیوار من، هر برگ کاهی مانند تیشهای است که خضر ماهرانه برای تعمیر دیوارم استفاده میکند؛ من به تعمیر و ترمیم نیاز دارم.
روی تلخِ دایه نتواند مرا خاموش کرد
طفلِ بدخویم، شکر در شیر می باید مرا
هوش مصنوعی: زبان تلخ و ناراحتکننده دایه نمیتواند مرا ساکت کند. من که بچهی نافرمان و بدخلق هستم، به شیر شیرین نیاز دارم تا آرام شوم.
چون هدف گردنکشی از خاکساری کردهام
سینهای آمادهٔ صد تیر میباید مرا
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدفی بزرگ و شکست ناپذیر، لازم است که آمادهی پذیرش سختیها و چالشها باشم. در واقع، باید همچون یک تیرخورده، مقاوم و استوار در برابر طعنهها و دشواریها بایستم.
نیست بیجا از شفق صائب اگر خون میخورم
در نفَس چون صبحدم تأثیر میباید مرا
هوش مصنوعی: شاید جای تعجب نباشد که من در دل شب، در هنگام سپیده دم، احساساتی عمیق دارم؛ چرا که این احساسات مانند نور صبح بر زندگیام تأثیرگذار است.
حاشیه ها
1402/06/03 17:09
آرام نوبری نیا
ضمن سلام و درود فراوان به خانواده گنجور،
اصلاحات املایی و اعراب گذاریهای لازم در متن شعر انجام شده است اما لازم به توضیح و احیاناً اصلاح از طرف مسئولین وبسایت مقدور میباشد:
این غزل در کتاب «دیوان صائب تبریزی مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه.ق. به خط صائب (از مجموعه شخصی)» به ترتیب زیر ثبت شده است:
۱ شد مسلسل بوی گل، زنجیر میباید مرا بندِ لنگرداری از تدبیر میباید مرا
۲ از نسیمِ گل پریشان گردد اوراق حواس خلوتی چون غنچهٔ تصویر میباید مرا
۳ میکِشد مجنونِ من ز آمد شدِ مردم ملال پاسبانها از پلنگ و شیر میباید مرا
۴ سر به صحرا داده چشمِ سیاهِ لیلیم چشمِ آهو حلقهٔ زنجیر میباید مرا
۵ هیچ کاری بی کمان نگشاید از تیرِ خدنگ با جوانی، همتی از پیر میباید مرا
۶ هست از جوهر فزون صد حلقه پیچ و تابِ من بستر و بالین ازان شمشیر میباید مرا
۷ بی غبار خطِ مرا تسخیر کردن مشکل است بیقرارم، خاکِ دامنگیر میباید مرا
۸ سرنمیپیچم به سنگِ بیستون از کارِ عشق جانِ شیرین بهرِ جوی شیر میباید مرا
۹ از نوازش بیشتر میبالم از ریزش به خود جنبشِ گهواره بیش از شیر میباید مرا
۱۰ پای دیوارِ مرا هر برگِ کاهی تیشهای است خضرِ تردستی، پی تعمیر میباید مرا
۱۱ روی تلخِ دایه نتواند مرا خاموش کرد طفلِ بدخویم، شکر در شیر میباید مرا
۱۲ چون هدف گردنکشی از خاکساری کردهام سینهای آمادهٔ صد تیر میباید مرا
۱۳ نیست بیجا از شفق صائب اگر خون میخورم در نفَس چون صبحدم تأثیر میباید مرا
ضمن اینکه بیتهای:
نیست از غفلت اگر معماریِ دل میکنم گوشهای زین عالمِ دلگیر میباید مرا
و
نیست میدان، دلِ پر وحشتِ من شهر را وادیی هموار چون نخجیر میباید مرا
در متن غزل فوق قید نشده است!
شش بیت که در وبسایت گنجور در ابتدای غزل آمده در کتاب انتهای غزل و هفت بیت انتهایی در ابتدا آمده است!
طبق اظهار نظر آقای مهدی محمدی(محقق در علوم دینی، اخلاق و عرفان) از نظر روند معنایی غزل که استاد صائب سعی در تفهیم آن برای خواننده را داشته است، ترتیب قرار گرفته در کتاب صحیح میباشد.
در ضمن بیت آخر غزل که تخلص شاعر در آن قید شده است نیز دلیل دیگری در تایید این مدعاست.
شاد و پاینده باشید
با سپاس از زحمت سرکار بابت تذکر این مشکل، ترتیب ابیات (مطابق نسخهٔ مرجع گنجور) تصحیح شد.