غزل شمارهٔ ۱۴۳۶
آن که از بال هما افسر دولت می خواست
کاش از سایه دیوار قناعت می خواست
داشت از ریگ روان لنگر آرام طمع
آن که از جان سبکسیر اقامت می خواست
نیست گر مرتبه فقر زیاد از دولت
شاه از گوشه نشینان ز چه همت می خواست؟
داشت از جام نگون باده گلرنگ طمع
آن که آسودگی از افسر دولت می خواست
جرأت حرف که را بود به دیوان حساب؟
عذر تقصیر مرا گر نه خجالت می خواست
که به این عمر کم از عهده برون می آمد؟
گر خدا شکر به اندازه نعمت می خواست
زنگ در دل ز کلامم نتواند شد سبز
طوطیی همچو من آن آینه طلعت می خواست
داشت باران طمع از کاغذ ابری صائب
از لئیمان جهان آن که سخاوت می خواست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن که از بال هما افسر دولت می خواست
کاش از سایه دیوار قناعت می خواست
هوش مصنوعی: کسی که آرزوی رسیدن به مقام و قدرت بالا را داشت، ای کاش همانند یک انسان عاقل از امکانات ساده و موجود در اطرافش راضی میشد.
داشت از ریگ روان لنگر آرام طمع
آن که از جان سبکسیر اقامت می خواست
هوش مصنوعی: در دل آرامشی که از ریگهای روان به دست آمده بود، امید داشت تا از زندگی سبک و بیدغدغهاش فاصله بگیرد و به اقامت آرامی دست پیدا کند.
نیست گر مرتبه فقر زیاد از دولت
شاه از گوشه نشینان ز چه همت می خواست؟
هوش مصنوعی: اگر چه فقر ممکن است در نظر برخی از مردم ناهنجار باشد، اما آیا این موضوع از قدر و احترام افرادی که به دور از تجملات زندگی میکنند، کم میکند؟ آنها با همت و تلاش خود به زندگی معنای دیگری بخشیدهاند.
داشت از جام نگون باده گلرنگ طمع
آن که آسودگی از افسر دولت می خواست
هوش مصنوعی: او از جامی پر از شراب خوشرنگ مینوشید و به این امید بود که آرامش و راحتی را از تاج و تخت فرمانروایی بهدست آورد.
جرأت حرف که را بود به دیوان حساب؟
عذر تقصیر مرا گر نه خجالت می خواست
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که کمتر کسی جرأت میکند به درستی حساب و کتاب و نتیجهگیریهای خود بپردازد. شاعر از عدم توانایی خود در توجیه برخی از کارهایش به عذرخواهی میپردازد، و اگرچه به نوعی احساس خجالت میکند، اما به خاطر حقیقت و واقعیت از این احساس خجالت میکاهد.
که به این عمر کم از عهده برون می آمد؟
گر خدا شکر به اندازه نعمت می خواست
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند از عهده این عمر کوتاه برآید؟ اگر خداوند شکر نعمتها را به اندازه خود نعمتها میطلبید.
زنگ در دل ز کلامم نتواند شد سبز
طوطیی همچو من آن آینه طلعت می خواست
هوش مصنوعی: صدای زنگ در دل من نمیتواند مانند کلامی باشد که از من خارج میشود. طوطیای مانند من، آن آینهای را میخواهد که تصویر زیبایی از چهرهاش را نشان دهد.
داشت باران طمع از کاغذ ابری صائب
از لئیمان جهان آن که سخاوت می خواست
هوش مصنوعی: باران بر کاغذ ابری طمع میورزد و انسانهای بخیلی در این جهان وجود دارند که به دنبال سخاوت و generosity هستند.