گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۲۰

خط نارسته ز لعل لب دلبر پیداست
رشته از صافی این دانه گوهر پیداست
گرچه ز آیینه روشن ننماید جوهر
خط نارسته ازان چهره انور پیداست
مهر و کین می شود از صفحه سیما ظاهر
صافی و تیرگی آب ز گوهر پیداست
آه گرمی که گره در دل پر خون من است
همچو داغ از جگر لاله احمر پیداست
می کند گل ز جبین، تیرگی و صافی دل
در کدو هر چه نهفته است، ز ساغر پیداست
چشم بد دور ازان سلسله زلف دراز!
که ز هر حلقه او عالم دیگر پیداست
ندهد حسن گلوسوز امان عاشق را
خامی آتش سوزان ز سمندر پیداست
جنت نسیه بود نقد، دل روشن را
عکس فردوس ازین چشمه کوثر پیداست
نشد از کوه غم و درد، دل من ساکن
شور دریا ز گرانسنگی لنگر پیداست
لب اظهار گشودن، ثمر خامیهاست
سوز عشق از لب خشک و مژه تر پیداست
صاف کن سینه اگر ذوق تماشا داری
که ازین آینه، آفاق سراسر پیداست
پرده معنی روشن نشود صائب لفظ
عالم آشوبی ازان زلف معنبر پیداست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خط نارسته ز لعل لب دلبر پیداست
رشته از صافی این دانه گوهر پیداست
هوش مصنوعی: لکنت و ناصافی خطی که بر لب دلبر است، نشان‌دهنده عشق و دل‌باختگی است و از زیبایی و خلوص آن دانه‌های گوهری که در دل داشت، نمایان است.
گرچه ز آیینه روشن ننماید جوهر
خط نارسته ازان چهره انور پیداست
هوش مصنوعی: هرچند که از آینه روشن، ذات و جوهر خطای ناپاک نمایان نمی‌شود، اما زیبایی و روشنایی آن چهره معتبر و برجسته به وضوح قابل مشاهده است.
مهر و کین می شود از صفحه سیما ظاهر
صافی و تیرگی آب ز گوهر پیداست
هوش مصنوعی: محبت و دشمنی از چهره انسان مشخص می‌شود، همان‌طور که زلالی و تیرگی آب از باطن آن قابل تشخیص است.
آه گرمی که گره در دل پر خون من است
همچو داغ از جگر لاله احمر پیداست
هوش مصنوعی: احساس عمیق درونی من مانند زخم سختی است که در دل دارم و نشان این درد همچون علامتی بر گل سرخ نمایان است.
می کند گل ز جبین، تیرگی و صافی دل
در کدو هر چه نهفته است، ز ساغر پیداست
هوش مصنوعی: گل با پیشانی‌اش تیرگی و روشنایی دل را نمایان می‌سازد؛ هر آنچه در کدو پنهان است، از لیوان آشکار می‌شود.
چشم بد دور ازان سلسله زلف دراز!
که ز هر حلقه او عالم دیگر پیداست
هوش مصنوعی: چشم بد از آن موهای بلند دور باشد! چون هر حلقه‌اش دنیای دیگری را نشان می‌دهد.
ندهد حسن گلوسوز امان عاشق را
خامی آتش سوزان ز سمندر پیداست
هوش مصنوعی: زیبایی دلربای عشق، نمی‌تواند به عاشق فرصتی برای آرامش بدهد. سختی و شدت آتش عشق، به وضوح از وجود سمندر که در آتش زندگی می‌کند، نمایان است.
جنت نسیه بود نقد، دل روشن را
عکس فردوس ازین چشمه کوثر پیداست
هوش مصنوعی: بهشت در دنیا به صورت موقت و به عنوان یک وعده است، در حالی که برای دل روشن، نشانه‌ای از بهشت واقعی در این چشمه‌ی کوثر نمایان است.
نشد از کوه غم و درد، دل من ساکن
شور دریا ز گرانسنگی لنگر پیداست
هوش مصنوعی: دل من به خاطر غم و درد نتوانسته آرام بگیرد و به مانند دریا که سنگین است و لنگر دارد، نشانه‌ای از سنگینی و سختی را نشان می‌دهد.
لب اظهار گشودن، ثمر خامیهاست
سوز عشق از لب خشک و مژه تر پیداست
هوش مصنوعی: بیان احساسات عمیق و عشق واقعی، زمانی به ثمر می‌رسد که فرد بتواند از دل خود بگوید. عشق واقعی مانند شعله‌ای است که از چشمان اشکبار و لب‌های خاموش فرد مشخص می‌شود. در واقع، عشق در درون او به شدت احساس می‌شود و این احساس در نگاه و حالت او نمایان است.
صاف کن سینه اگر ذوق تماشا داری
که ازین آینه، آفاق سراسر پیداست
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی زیبایی‌ها و جلوه‌های زندگی را ببینی، باید خودت را آماده کنی و دلت را پاک کنی، چرا که با نگاهی درست و بی‌تکلف می‌توانی تمام جاذبه‌های جهان را مشاهده کنی.
پرده معنی روشن نشود صائب لفظ
عالم آشوبی ازان زلف معنبر پیداست
هوش مصنوعی: این بیت به این اشاره دارد که مفهوم عمیق و واقعی تنها با کلمات و الفاظ قابل بیان نیست و گاهی اوقات فقط با وجود زیبایی و جذابیت ظاهری، می‌توان به حقیقتی پی برد. در واقع، آنچه که در پشت ظاهر و لفظ نهفته است، به شدت تأثیرگذار است و نشان دهنده‌ی عمق و معنای واقعی می‌باشد.