غزل شمارهٔ ۱۴۱۴
هیچ جوینده ندانست که جای تو کجاست
آخر ای خانه برانداز سرای تو کجاست؟
روزنی نیست که چون ذره نجستیم ترا
هیچ روشن نشد ای شمع که جای تو کجاست
گر وفای تو فزون است ز اندازه ما
آخر ای دلبر بیرحم، جفای تو کجاست؟
جنگ و بدخویی و بیرحمی و بی پروایی
همه هستند به جا، صلح و صفای تو کجاست؟
ای نسیم سحر، ای غنچه گشاینده دل
وقت یاری است، دم عقده گشای تو کجاست؟
بوسه ای از لب شیرین تو ای تنگ شکر
ما گرفتیم نخواهیم، عطای تو کجاست؟
صائب از گرد خجالت شده در خاک نهان
موجه رحمت دریای عطای تو کجاست
غزل شمارهٔ ۱۴۱۳: تلخ شد عشرتم آن لعل شکربار کجاست؟غزل شمارهٔ ۱۴۱۵: فرح آباد من آنجاست که جانان آنجاست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هیچ جوینده ندانست که جای تو کجاست
آخر ای خانه برانداز سرای تو کجاست؟
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند تو کجایی، ای کسی که تمام خانهها را خراب میکنی و به سادگی نمیتوان تو را پیدا کرد.
روزنی نیست که چون ذره نجستیم ترا
هیچ روشن نشد ای شمع که جای تو کجاست
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که ما به دنبال روشنایی و آگاهی هستیم، اما شعلهای که باید راهنمای ما باشد، در جای خود نیست و ما در جستجوی او به دنبال نوری هستیم که نتوانستهایم آن را بیابیم. در واقع، تلاش ما برای یافتن حقیقت و معنا بینتیجه مانده است و به نظر میرسد که منبع روشنایی و هدایت در دسترس نیست.
گر وفای تو فزون است ز اندازه ما
آخر ای دلبر بیرحم، جفای تو کجاست؟
هوش مصنوعی: اگر وفاداری و محبت تو بیشتر از آن چیزی است که ما داریم، پس ای دلبر بیرحم، جفای تو کجاست؟
جنگ و بدخویی و بیرحمی و بی پروایی
همه هستند به جا، صلح و صفای تو کجاست؟
هوش مصنوعی: در زندگی همواره جنگها و رفتارهای ناپسند و بیرحمانه وجود دارد، اما کجا میتوان صلح و آرامش تو را یافت؟
ای نسیم سحر، ای غنچه گشاینده دل
وقت یاری است، دم عقده گشای تو کجاست؟
هوش مصنوعی: ای نسیم صبحگاهی، تو که دل را شاداب میکنی و گرهها را باز میکنی، زمان کمک کردن فرارسیده است، پس چرا نفس تو در دسترس نیست؟
بوسه ای از لب شیرین تو ای تنگ شکر
ما گرفتیم نخواهیم، عطای تو کجاست؟
هوش مصنوعی: بوسهای از لب شیرین تو که همچون شکر خوشمزه است، دریافت کردیم. اکنون ما دیگر نیازی به چیزی از تو نداریم؛ پس کجاست آن بخشش و لطفی که وعده داده بودی؟
صائب از گرد خجالت شده در خاک نهان
موجه رحمت دریای عطای تو کجاست
هوش مصنوعی: صائب در این بیت از خجالت و شرمساری خود در خاک پنهان شده است و از خداوند میخواهد که رحمت و بخشش بیپایان او مانند دریا در کجای عالم قرار دارد.