غزل شمارهٔ ۱۳۹۸
خانه دل روشنی از دیده روشن گرفت
زنده دل را کرد در گور آن که این روزن گرفت
سرمه چشم ملایک می شود خاکسترش
هر که را برق تمنای تو در خرمن گرفت
برنمی خیزد به تعظیم قیامت از زمین
خاک دامنگیر عزلت هر که را دامن گرفت
می کند از خون خود شیرین، دهان تیشه اش
هر که چون فرهاد کار عشق بر گردن گرفت
از دل سخت تو نتوانست لطفی واکشید
آه گرم من که از ریگ روان روغن گرفت
از لباس عاریت هر کس به آسانی گذشت
در گریبان مسیحا جای چون سوزن گرفت
گوهر شهوارم اما زیر پا افتاده ام
بوسه زد بر دست خود هر کس که دست من گرفت
نیست صائب روز میدان در شمار پردلان
هر که نتواند به مردی تیغ از دشمن گرفت
غزل شمارهٔ ۱۳۹۷: از وصال ماه مصر آخر زلیخا جان گرفتغزل شمارهٔ ۱۳۹۹: تا عرق از چهره جانان تراویدن گرفت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خانه دل روشنی از دیده روشن گرفت
زنده دل را کرد در گور آن که این روزن گرفت
هوش مصنوعی: دل کسی که به روشنی ایمان دارد، از چشم روشنایی میگیرد، اما کسی که این پنجره را میسازد، زنده دل را به گور میبرد.
سرمه چشم ملایک می شود خاکسترش
هر که را برق تمنای تو در خرمن گرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که به شدت آرزوی تو را کند، حتی اگر فرشتهها هم او را ببینند، مقهور زیباییاش میشوند و در برابر او ذوب میشوند.
برنمی خیزد به تعظیم قیامت از زمین
خاک دامنگیر عزلت هر که را دامن گرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که در دام تنهایی و انزوا گرفتار شده باشد، هرگز نمیتواند به شکلی شایسته به استقبال روز قیامت برآید.
می کند از خون خود شیرین، دهان تیشه اش
هر که چون فرهاد کار عشق بر گردن گرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند فرهاد به عشقش پایبند باشد، به خاطر آن عشق، سختیها و رنجها را با جان و دل تحمل میکند و حتی از زندگی خودش نیز برای رسیدن به محبوبش میگذرد.
از دل سخت تو نتوانست لطفی واکشید
آه گرم من که از ریگ روان روغن گرفت
هوش مصنوعی: نگران نباش، هر چقدر هم که دل تو سخت باشد، محبت و مهربانی از آن برنمیخیزد. حال من گرم و پر احساس است، همانند این که از جوی آب شنها روغن میسازد، بیآنکه به سختی دل تو تأثیر بگذارد.
از لباس عاریت هر کس به آسانی گذشت
در گریبان مسیحا جای چون سوزن گرفت
هوش مصنوعی: هر کسی به راحتی از لباس عاریهای گذر میکند، اما در دل مسیحا (مقصود از مسیحا کسی است که به خدا نزدیک است) جایی به تنگی یک سوزن دارد.
گوهر شهوارم اما زیر پا افتاده ام
بوسه زد بر دست خود هر کس که دست من گرفت
هوش مصنوعی: من موجودی ارزشمند و باارزش هستم، اما به قدری در پایین قرار گرفتهام که نادیده گرفته میشوم. هرکسی که دستم را گرفت، بر دستان خود بوسه زد.
نیست صائب روز میدان در شمار پردلان
هر که نتواند به مردی تیغ از دشمن گرفت
هوش مصنوعی: در روزهای نبرد، در میان دلیران، کسی حساب نمیشود که نتواند با شجاعت و مردانگی در برابر دشمن بایستد و شمشیر را به دست بگیرد.