اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از وصال ماه مصر آخر زلیخا جان گرفت
دست خود بوسید هر کس دامان پاکان گرفت
هوش مصنوعی: زلیخا که عشقش به یوسف مشهور است، در نهایت به وصال او رسید و جانش دوباره تازه شد. هر کسی که به او دست میزند یا دامان او را میگیرد، همچنین از پاکی و معصومیت او بهرهمند میشود.
گر به دست و پا نپیچد خار صحرای وجود
می توان ملک دو عالم را به یک جولان گرفت
هوش مصنوعی: اگر انسان در برابر سختیها و موانع زندگی تسلیم نشود و از پا نیفتد، میتواند به موفقیتهای بزرگ دست یابد و به همه آرزوهایش برسد.
صحبت روشن ضمیران کیمیای دولت است
خون ما در چشمه خورشید رنگ جان گرفت
هوش مصنوعی: گفتوگو و سخن گفتن با افراد با فهم و آگاهی، باعث ایجاد پیشرفت و موفقیت میشود و انرژی زندگی ما درخشش و زیبایی خاصی پیدا میکند.
گر نگردد طعنه سنگین دلی دندان شکن
می توان خون خود از لبهای او آسان گرفت
هوش مصنوعی: اگر طعنهها و زخم زبانها گریبانگیر دل کسی نشود، میتوان به راحتی از او خون گرفت، حتی اگر این کار سخت و دشوار به نظر برسد.
دامن پاکان ندارد تاب دست انداز شوق
بوی پیراهن ز مصر آخر ره کنعان گرفت
هوش مصنوعی: دامن پاکان نمیتواند به راحتی در برابر خواستههای شوق و تمنا مقاومت کند. بوی پیراهنی که از سرزمین مصر آمده، نشاندهندهی آرزو و جاذبهای است که به سمت سرزمین کنعان میرود.
لقمه بیرون کردن از دست خسیسان مشکل است
ماه نو دق کرد تا از خوان گردون نان گرفت
هوش مصنوعی: چیزی که از دست افراد دلسرد و بخیل باشد، دشوار است که به راحتی به دست آید. حتی ماه نو نیز برای دست یافتن به نان از سفره آسمانی، به زحمت افتاده است.
تا قیامت زلف جانان دستگیر من بس است
چون خس و خاشاک هر دم دامنی نتوان گرفت
هوش مصنوعی: تا قیامت، وجود و زیبایی محبوبم کمک و پشتیبان من خواهد بود. زیرا من مانند علف و گیاهان کوچک هستم که نمیتوانم هیچ چیز را به دست آورم و تنها به آن زلف و زیبایی دل میبندم.
قطع پیوند تعلق کار هر افسرده نیست
خار این وادی مکرر برق را دامان گرفت
هوش مصنوعی: قطع ارتباط و وابستگی کار هر کسی نیست که دلش گرفته باشد. در این وادی، مانند خار، بارها و بارها برق را به دامن خود میکشد.
هر که چون صائب ، قدم بر کرسیِ همّت نهاد
می تواند تاج رفعت از سر کیوان گرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند صائب با اراده و تلاش بر روی جایگاه بزرگی قدم بگذارد، میتواند به بالاترین قلههای موفقیت دست پیدا کند و جایزهای بزرگ از زحمات خود بگیرد.
حاشیه ها
1398/08/14 13:11
علیرضا رضایی
درود بر شما
در رج آخر مصراع دوم بنظر درست نمیآید. آنجایی که گفته میشود «میتواند تارج رفعت از سر کیوان گرفت» باید گفته میشد «میتوان تاج رفعت از سر کیوان گرفت» که وزن به هم میریزد و با مصرع اول که سوم شخص است جور نخواهد شد. یا اینکه بجای «گرفت»باید گفته میشد «بگیرد» که وزن خراب میشود.
شاید «گرفت» در اصل «گِرَد»(تخفیف «گیرد») بوده است:
هرکه چون صائب دم بر کرسی همت نهاد
میتواند تاج رفعت از سر کیوان گرد
1398/08/15 00:11
علیرضا رضایی
«گرَد» نیز درست نیست چون ردیف را بهم میریزد. شاید دُرتاج(تاجی از دُر) بوده است:
میتوان درتاج رفعت از سر کیوان گرفت
دوستان گرف صحیح هست فقط در مصراع اول بیت آخر کلمه دم اشتباه تایپی است و در اصل قدم هست
دوستان گرفت صحیح هست فقط در مصراع اول بیت آخر کلمه دم اشتباه تایپی است و در اصل قدم هست
دوستان گرف صحیح هست فقط در مصراع اول بیت آخر کلمه دم اشتباه تایپی است و در اصل قدم هست
1402/12/01 01:03
سیدمحمد جهانشاهی
هر که چون صائب ، قَدم بر کرسیِ همّت نهاد،